به گزارش ایسنا، در این اطلاعیه آمده است: بارها این مطلب اعلام شده است که آیت الله العظمی مکارم شیرازی در عین احترام به تمام کاندیداهایی که از طرف شورای نگهبان مورد قبول واقع شدهاند از کاندیدای خاصی حمایت نمیکند و اصولا شأن مرجعیت را این نمیداند که به حمایت کاندیدای خاصی برخیزد.
بنابراین آنچه در برخی از رسانهها یا سایتهای اینترنتی درباره نفی یا اثبات کاندیدایی از سوی ایشان آمده صحیح نیست.
از خداوند بزرگ مسألت داریم که همه کاندیداهای محترم و علاقهمندان به ایشان حریم شرع و اخلاق را رعایت فرموده و انشاءالله انتخابات خوبی که مورد رضای پروردگار باشد داشته باشیم.
دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
به نام خداوند انتخاب گستر***
دشمنان سعی در تفرقه انداختن میان مردم و دولت مردان و کاندیدهای انتخابات هستند
سعی دارند با ایجاد یک سری مسائلی که هیچ رابطه ای با ملت ایران ندارد-بین اقشار و انتخابات خدشه ایجاد کنند
به نظر من اینگونه تلاش ها سرابی برای دشمنان نیست
ما همه ایرانی هستیم و به ایرانی بودن خود می بالیم
فکر نکنین که با تفرقه و حرف های پوچ می توانید ما را از انتخابات کشور خود سرد کنید
این باور ماست که انتخابات برنده شدن یک نفر نیست،بلکه انتخابات برنده شدن یک ملت است
با درست کردن شایعات واهی و شایعات ماهواره ای و شایعات اینترنتی می خواهید
مردم را نسبت به کاندید ها متنفر سازید که فلان کاندید صلاحیت ندارد
یا فلان کاندید چنین است و چنان
اما حرف حق این است که ملت ایران رهبر دارد
ما حکم رهبر را الگو می گیریم و از سخنان ایشان تبعیت می کنیم
خطاب ما جوان ها و مردان ایران زمین به شما دشمنان کشورمان چه در داخل و چه در خارج این است که:
ما از تفرقه بیزاریم همچنان که از دشمنان کشورمان بیزاریم
انتخابات ایران الگویی خدایی است برای انتخابات جهانیان
شما دشمنان از هر راهی که وارد شدید به بمبست برخورد کردید
تهاجم فرهنگی براه انداختید ولی خود دچار تهاجمات سنگین شدید
چندین سالی به انرژی پاک ملت ما ایراد گرفتید و دشمنی کردید
و دیدید که خداوند شما را به مشگلات کشور خودتان دچار کرد
و باز اتحاد ما باعث خوشحالی رهبر عزیزمان خواهد شد***
این جمله را که نه غربی و نه شرقی فقط جمهوری اسلامی
را قاب قلبمان قراداد مینماییم
و باز با شرکت در انتخابات 22 خرداد 1388 به جهانیان خواهیم فهماند
که ما فریب دشمنان را نخواهیم خورد
دشمنان انتخابات همانانند که می بینند که نمی توانند بسان بعضی کشورها
بر کشور ایران سلطه داشته باشند
شما دشمنان دوست دارید ما برده ی شما باشیم
ولی عصر -عصر انتخاب است
و انتخاب ما اینست که در امور کشور ایران دخالت نفرمایید
و پیروز است جمهوری اسلامی ایران
با نزدیک شدن به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، گروه های مختلف سیاسی در تلاشند با معرفی کاندیداهای خویش فضا را برای مشارکت حداکثری مردم و رقابتی نمودن آن فراهم سازند. حساسیت موضوع از آنجاست که این امر، ضمن ایجاد اجماع داخلی، می تواند نقش تعیین کننده ای بواسطه انتخاب عالی ترین مقام اجرایی کشور در سیاست های کلی نظام داشته باشد. اصولا در تعیین ساختار جمهوری اسلامی ایران به دو مقوله شکل ونوع حکومت اشاره می شود. براین مبنا جمهوری اسلامی ایران از حیث شکل حکومت جمهوری و مبتنی برآرای مردم است واز حیث محتوا حکومت اسلامی است. پس از اسلامیت و جمهوریت دو رکن اساسی این نظام محسوب می شوند. اصل حضور مردم در انتخابات در حقیقت به معنای حصول مشارکت دقیق و همه جانبه ملت درامر نظارت برکارگزاران حکومت ازیکسو و ضمانتی بر تحقق مردم سالاری واجرایی شدن اصول اسلامی از دیگرسو است در موارد اصل مشارکت موارد ذیل قابل تامل است.
1- انسانها ذاتا موجوداتی مدنی هستند، نیازهای اجتماعی دارند وتعامل و ارتباطات و تصمیم گیری های اجتماعی ویژگی انفکاک ناپذیر آنهاست.
2- رشد وتوسعه حاصل یک تعامل منطقی وکارگروهی در راستای تامین اهداف اجتماعی ودست یافتنی است.
3 -مشارکت ودخالت عامه در تعیین سرنوشت خویش از اصول مسلم زیست اجتماعی بوده ومبین آگاهی وبصیرت واعتماد به نفس عمومی دربیان وخواست منطقی خویش برای حفظ وپویایی وکمال فردی وجمعی می باشد.
4 -جامعه ای که نتواند به طرق مقتضی یک پیوند تنگاتنگ وپویا با عوامل پیشرفت برقرار نماید، در پاسخگویی به الزامات محیطی عاجز می ماند و برای گریز از ضعف درونی خویش به خود محوری وگریزازضرورت های مورد لزوم محیطی دست می یازد.
5- اصولا آدمی درکارگروهی ظهور کرد وتوانست استعدادها وتوانمندی های خلاق وپویای خویش را بروز دهد، پس مبدا ومبنای حرکت آدمی برمشارکت ودخالت جمع برای رفع معضلات محیطی بوده است وانسانها از طریق مشارکت با توسعه ظرفیت های انسانی به توسعه همه جانبه دست می یابند.
6 -مشارکت در ذات خود یک پویایی وبالندگی را به همراه دارد و پویایی وبالندگی حاصل کار اجتماعی مفید درپیوند با تولید وفرهنگ مرتبط با آن موجودیت می یابد.
7- مشارکت، انحصار طلبی وخودمحوری را به سوی تبادل افکار و عقاید وفضای بازی برای اعتلای اندیشه و مهارت های مورد لزوم سوق می دهد.
8- انتخاب وتصمیم گیری در اسلام وقتی ارزش دارد که برپایه دانش وبینش واختیار باشد نه براساس جهل وتحریک واجبار.
9- جامعه پذیری، همبستگی عمومی و وفاق ملی در انتخابات تجلی می یابند.
آثار مشارکت:
استقرار واستحکام جامعه مدنی مبتنی بر مشارکت مردمی درعرصه های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی واقتصادی می باشد. این مشارکت زمانی تحقق خواهد یافت که مردم را صاحب کرامت، محترم وصاحب حقوق بدانیم اگر مردم خود را صاحب مملکت وصاحب حقوق بدانند با جان ودل مسئولیت های خود را خواهند پذیرفت وتمامی توان خود را جهت تحقق اهداف مشارکت حداکثری به کار خواهند گرفت. انتخابات بدون حضور جریان ها وچهره های فعال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی صحنه بدون رقابت وبدون روح است، با روند موجود و حضور چهره های شاخص در رقابت های اخیر می توان به حضور آگاهانه ومشارکت حداکثری مردم امیدوار بود. رقابت سازنده و پرنشاط ولی قانونمند واخلاق مدار با تکیه بر توانمندی های کاندیداها در ارائه برنامه های دقیق مدیریتی می تواند به انتخابات آگاهانه توام با خلق فضای شفاف بینجامد.
وحدت ملی در معنای حقیقی وکلان خود، فارغ ازهرگونه تنگ نظری های گروه های مختلف سیاسی به معنای پیوستگی ملی وهمبستگی عمومی تعریف می شود که تبلور وتجلی عینی آن را می توان در انتخابات یافت وازاین حیث محتاج تعمیق مشارکت سیاسی مردم هستیم. در حقیقت مشارکت سیاسی نشانه ای از وجود وحدت ملی وداخلی است وبه هرمیزان این مشارکت عمق یافته تر باشد، پیام آور وحدتی است که بازتاب آن درجهان پیرامونی عامل یاس مخالفان جمهوری اسلامی خواهد شد. یکی ازآثار مشارکت حداکثری و بازتاب های آن، انعکاس علاقمندی ملت واصرار آنها برهویت ایرانی، اسلامی خویش است. تعمیق مشارکت سیاسی که یکی از سمبل های حضور در انتخابات می باشد به معنای مهر تایید براین عامل قوام بخشی ملت یعنی هویت ملی محسوب می گردد.
درطول تاریخ، وحدت ملی وانسجام داخلی ازعوامل ناکامی دشمنان این مرزوبوم در رسیدن به اهدافشان بوده است. در شرایطی که برخی از کشورهای منطقه باجعل اسناد و سرسپردگی به قدرت های فرامنطقه ای در تلاشند وحدت ارضی وملی ایران را خدشه دار سازند، درچنین شرایطی اقتضای حصول وحدت ملی، تعمیق مشارکت سیاسی وحضور درعرصه انتخابات می باشد. حضور در انتخابات ریاست جمهوری ازآن جهت که به تعیین رئیس قوه مجریه ونهاد اجرایی توسط مردم معطوف است، لذا اسباب مقبولیت نظام را فراهم می سازد، یقینا بیش از هر انتخاباتی بازتاب دهنده و منعکس کننده وحدت ملی است
قصه انقلاب فرهنگی قصه عبرت آموزی است. بعضی از رسانهها و دستگاههای حکومتی، سالها است که برای فرو کوفتن یکی از ناقدان و ناراضیان، یعنی سروش، ماجرای انقلاب فرهنگی راچنان ننگین وسنگین ودروغین کردهاند وجمعی بیخبر را چنان بازی دادهاند (کینهتوزان به جای خود) که اکنون این طناب برگردن خودشان پیچیده است. بهطوری که پیروان خط امام هم از آن برائت میجویند و شرمسارانه نقش خود را درآن انکار میکنند و از اطلاعرسانی درست سر میپیچند. آدمی در میماند که این پیروان وفادار، سهم رهبری فقید انقلاب [...] را در انقلاب «[...]» فرهنگی چقدر برآورد میکنند.
درخبرها آمده بود که آقای مهندس موسوی به دانشجویی که از نقش وی در انقلاب فرهنگی سوال کرده بود، چنین پاسخ داده بود که «من درآن هنگام نخست وزیر نبودم و نقشی در انقلاب فرهنگی نداشتم و سندی در این مورد وجود ندارد.» پاسخ به آن دانشجو، درحقیقت پاسخ به عبدالکریم سروش بود که درجواب دروغها و توهینها و تمسخرهای یک نویسنده درمحفل حامیان مهندس موسوی، انگشت برنقش مهم میرحسین موسوی درستاد انقلاب فرهنگی نهاده بود و از وی خواسته بود تا این راز ساده را فاش کند و اطلاع درست و دقیق در اختیار پرسشگران قرار دهد. سروش حتی از گواهان این امر یعنی علی شریعتمداری، محمد خاتمی، احمد احمدی، صادق واعظزاده و رضا عارف نام برده بود که در دفتر نخستوزیر حاضر میشدند و در جلسات مکرر ستاد انقلاب فرهنگی به ریاست میرحسین موسوی شرکت میکردند.
آقای موسوی اما به جای گفتن این حقیقت ساده، راه ناصوابی را برگزید و پاسخ آن دانشجوی دلسوخته را چنان مبهم داد که کس نداند وی در آن ایام چه کاره بوده است.
آقای موسوی شما که همه افتخارتان پیروی از امام است، چرا؟ شما که خود منصوب امام بودید و به فرمان او بر صدر جلسات مینشستید چرا خبر درست و دقیقی از آن نمیدهید؟ آیا فردا هم اگر به کرسی ریاستجمهوری بنشینید، همینطور «حق دانستن» مردم را محترم میشمارید؟
گفتهاید شما در انقلاب فرهنگی نقشی نداشتید، که اینطور؛ ولی صورت مذاکرات شورای انقلاب چیز دیگر میگوید: اعضای شورا به شدت از وضع ناآرام دانشگاهها ناراضی بودند. هاشمیرفسنجانی گفت: «از طریق حضور تعدادی بچه مسلمان در تهران میتوان جلو شلوغی دانشگاه را گرفت... از خشونت نمیترسیم. امروز شروع شود بهتر از سه ماه دیگر است.» مهندس میرحسین موسوی تنها کسی بود که «از ضرورت انقلاب فرهنگی ار طریق حضور تودهها در دانشگاه سخن گفت». و چنین بود که دانشجویان اینجا و آنجا ستادهایی تشکیل دادند و مشغول «انقلاب فرهنگی» شدند؛ یا به تعبیر میهمان مودب شما: «تقلید مضحک شناعت وسخافت.» (درتهران: شکوریراد، شمقدری و محمود احمدینژاد و هاشمیثمره در شیراز: فلان و فلان...الخ)
این در انقلاب فرهنگی. اما در ستاد انقلاب فرهنگی چطور؟ آیا آنجا هم بینقش بودید؟ «قربان تمکینت شوم. میبین وسربالا مکن» من میدانم که حامیان شما، ازجمله آقای مسجد جامعی، در تشکیل آن جلسه و دعوت از آن نویسنده و تحریک او، خطای سیاسی واخلاقی بزرگی مرتکب شدند و «جای خالی دروغ» را پر کردند و پویش انتخاباتی شما را به رنگ جفا آلودند. اما شستن آن رنگ با رنگ دیگر میسر نیست.
ازشما انتظار بزرگمنشی بیشتری میرفت. یکی اینکه آن گفتار و کردار زشت را نکوهش و سرزنش کنید و دوم اینکه شجاعانه از اقدام امامی که افتخار پیروی او را دارید [...] و نیز از نقش خود در انقلاب فرهنگی و ستاد انقلاب فرهنگی بیشرمندگی دفاع نمایید و چون یک فرد مطلع و مسوول، زوایای نهفته آن را آشکار سازید و نشان دهید که برنامهریزان و مجریان انقلاب فرهنگی چه کسانی بودهاند و خود در گشودن پرونده مذاکرات شورای انقلاب در این خصوص پیش قدم شوید و همچنین تصریح کنید که آییننامههای «انقلابی» برای سانسور کتاب و غیره محصول شورای عالی انقلاب فرهنگی کنونی است که شما هم عضو آن بودهاید و هستید.
طفره رفتن و سر زیر برف کردن و جواب چند پهلو و سربالا دادن و کتمان حقیقت نمودن و به حمایت توهینکنندگان برخاستن و در قبال دروغگویان و درشتگویان سکوت پیشه کردن، شیوه صادقان و کریمان نیست.
نقل هر جور که از خلق کریمت کردند قول صاحب غرضان است تو آنها نکنی
دردمندان بلا زهر هلاهل دارند
قصد این قوم خطا باشد هان تا نکنی
هر روز که می گذرد تب و تاب انتخاباتی بالا رفته و به بیست و دوم خرداد ماه نزدیک می شویم. شور و اشتیاق، تساهل وایجاد فضای شاد و آزادیخواهی از جمله عواملی هستند که کشور را به سوی انتخاباتی پرشور نظیر انتخابات دوم خرداد سوق خواهند داد. اما منشا این شور و علاقه در چیست؟ اگر جامعه آگاه شود و آن شور و اشتیاق نشات گرفته از یک جامعه خود آگاه باشد موجی ایجاد خواهد شد که زمینه یک تغییر و تحول در جامعه می باشد.
مردم باید خود جامعه دوران اصلاحات را با جامعه کنونی مقایسه کنند. مردم ما به قدری آگاه و تیزبین هستند که سریعا مسائل را درک نموده و به یک جمع بندی می رسند و نیاز جامعه را به تغییر و تحول قابل توجه می دانند. از آنجا که آزادی از دل عدالت بر می خیزد و البته که همه نیازهای جامعه در هیچ مقطعی به طور کامل برآورده نمی شود، اما حدت و شدت آن نیازها مطرح است.
اگر مردم احساس کنند که یک نوع صداقتی است و به آنان راست گفته می شود و با وجود موانع در هر زمان زندگی مردم با استفاده از منابع موجود بهبود خواهد یافت و اینکه دولت واقعا باور خواهد داشت که مرد صاحب حق هستند و حیثیت و اعتبار کشورشان مهمترین مساله است بی شک حضوری سبز در انتخابات خواهند داشت.
از رسالت های انتخابات این است که بدون برخورد و با ایجاد هیجان راه حل های مشکلات موجود در جامعه را پیدا کرده و در جهت بهبود وضع جامعه بکوشند.
دلسوزی، باور به حرمت و کرامت انسان ها و حقوق مردم، توجه به ارزش های اخلاقی، عدالت به معنی وسیع کلمه، نه فقط عدالت در ابعاد اقتصادی که آن هم به وسیله توزیع صدقه ای امکانات در جامعه، حق حاکمیت انسان به سرنوشت خویش، آزادی اندیشه، آزادی بیان، قدرت استفاده بهینه از امکانات داخلی و بین المللی برای بالا بردن حیثیت ایران، وضع زندگی مردم وتقویت زیر بناها از جمله مسائلی هستند که هدف اصلا ح طلبان را در انتخابات شکل می دهند.
از آن جایی که وضعیت موجود مطلوب نیست و متناسب با شان ملت ایران نیست و باید به سمت شرایط مطلوب بهبود یابد، نباید ارزش ها به سمت و نفع مقاصد خیلی تنگ مصادره شود که باید اینها تغییر پیدا کند که در نهایت بازگشت به اصول و منافع ملی است.
باید در تبلیغات رسمی بی طرفانه عمل شود و نهادهای برگزار کننده انتخابات و ناظرین بر آن نباید نه تنها به نفع یک جریان وارد عمل شوند بلکه به تخریب جریان دیگر نیز نپردازند. حضور همه جانبه مردم است که می تواند پیروزی را تضمین کند چرا که هیچ ترفندی نمی تواند اکثریت قاطع مردم را لکه دار کند.
باید صدایمان را به گوش مردم برسانیم و مردم را در آوردن به صحنه تشویق کنیم. جهت دادن به انتخابات و تشویق مردم برای حضور و آگاه کردن آنان عواملی است که می تواند در پرشورتر شدن انتخابات کمک کند و همه و همه تلا ش برای حضور پرشور تر است که نتیجه مطلوب تر خواهد داشت