22 بهمن 1357
تهران واغلب شهرستان ها همچنان صحنه جنگ خونین مردم و نیروهای مسلح بود. از غروب روز بیستم، کسی خیابانها را ترک نکرده بود. درحالیکه حملات مردم مسلح به تمام مراکز قدرت رژیم شدیدتر می شد خبر رسید که ستاد ژاندارمری واقع درمیدان بیست وچهار اسفند (انقلاب) به دست افراد نیروی هوایی، دریایی و مردم افتاده است. پس از ساعتها زد و خورد، پادگان عشرت آباد به تصرف مردم در آمد و بر اثر حملات مردم به تسلیحات ارتش،کارخانه ها و انبارهای اسلحه به دست مردم افتاد. سرانجام درحالی که همه خیابانها شاهد حضور جوانان مسلح بود، در ساعت 30/10 دقیقه صبح، شورای عالی ارتش با شرکت رئیس ستاد، وزیر جنگ واکثر فرماندهان تشکیل جلسه داد و پس از مذاکرات بسیار، طی اعلامیه ای بی طرفی ارتش را اعلام کرد: «با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ده و نیم امروز بیست و دوم بهمن سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت، به اتفاق آراء تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج ومرج و خونریزی بیشتر، بی طرفی خود را درمناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگانهای نظامی دستور داده شد به پادگانهای خود مراجعت نمایند. ارتش ایران همواره پشتیبان ملت شریف و نجیب و وطن پرست ایران بوده و خواهد بود واز خواسته های ملت شریف باتمام قدرت پشتیبانی می نماید.»
این اعلامیه زمانی از رادیو پخش شد که شهر پر بود ازمردم مسلحی که سوار برخوروهای نظامی بودند. همچنین کاخ گلستان، مرکز رادیو ایران و ژاندارمری کل کشور در دست مردم بود.
شهربانی کل کشور، دانشکده افسری، دانشکده پلیس و دبیرستان نظام نیز به دست نیروهای مردمی فتح شد. مردم، زندان کمیته [کمیتهی مشترک ضدخرابکاری] را که مرکز بازجویی و شکنجه متهمان سیاسی بود، به تصرف درآوردند و زندانیان را آزاد کردند.
تا غروب این روز، تمام کلانتری ها، پادگانها، پاسگاه ها و مراکز نظامی به دست مردم افتاد، زندان قصر، زندان جمشیدیه نیز تصرف شد و زندانیان آنها فرار کردند، اما توسط مردم دستگیر شده و به مدرسه رفاه – محل شورای انقلاب – برده شدند. فرمانداری نظامی آخرین اطلاعیه خود را صادر کرد. به موجب این اطلاعیه از نظامیان خواسته شد برای اجرای تصمیم شورای عالی ارتش به پادگانهای خود برگردند.
درحالی که مردم به سوی کاخ نخست وزیری در حرکت بودند، بختیار که پس از فرار نظامیان با تعداد کمی محافظ تنها مانده بود ناهار خود را نیمه تمام رها کرد و از در پشتی ساختمان نخست وزیری گریخت.
سپهبد رحیمی (فرماندار نظامی تهران و رئیس شهربانی) به دست مردم اسیر شد و سرلشکر ناجی (فرمانده گارد جاویدان) در حوالی میدان فوزیه امام حسین (ع) در جریان زد و خورد به ضرب گلوله ای کشته شد. امیرعباس هویدا نخست وزیر اسبق، نیز خود را به شورای انقلاب تسلیم کرد.
رادیو و تلویزیون نظامی به تصرف مردم در آمد. در آخرین لحظهها گوینده رادیو پیامی را که از سوی آیت الله طالقانی رسیده بود، خواند و سپس برنامه قطع شد. در آن پیام ازکارکنان اعتصابی رادیو و تلویزیون خواسته شده بود تا به سرکار خود بازگردند. پس از سکوتی نسبتا طولانی، رادیو دوباره آغاز به کار کرد. صدای گویندهی از شدت هیجان می لرزید: «توجه توجه ... این صدای انقلاب ملت ایران است...»
فریاد شادی از تمام خاک ایران برخاست، آخرین سلسلهی پادشاهی ایران، سرانجام سقوط کرده است...
درگیری میان همافران و افراد گارد جاویدان که از شب پیش آغاز شده بود، تا قبل از ظهر روز بیست و یکم نیز ادامه داشت. سرانجام در ساعت 10 صبح، در اسلحه خانه نیروی هوایی به روی مردم گشوده شد. هزاران نوشته بر مقوا و کاغذ روی دستها در سطح شهر می چرخید: «هر کس ورقه پایان خدمت دارد برای گرفتن اسلحه به نیروی هوایی برود.» ناگهان در سطح شهر شایع شد که امام(ره) اعلام جهاد کردهاند. هزاران جوان که در این مدت آموزشهای ابتدایی نظامی دیده بودند، با اسلحههای سبک یا بمبهای دستساز در شهر به راه افتادند و به مراکز نظامی حمله بردند، کلانتری های 9، 10، 11، 14، 16، 26 و کلانتری نارمک به دست مردم افتاد. ارتش با تانکها و نفربرها شروع به مقابله با مردم کرد. جوانان موتورسوار به جز لوازم پزشکی برای مجروحین، شروع به جمعآوری گونی برای ساخت سنگر و شیشه و پارچه برای درست کردن بمبهای آتش زا کردند. هزاران زن و مرد با کندن آسفالتهای خیابان و یا باغچه های کنار پیاده رو، گونی ها را پر از خاک می کردند و با شلنگ آب بر روی این کیسه ها آب میپاشیدند تا گلوله ها بهتر مهار شوند. در نقاط مختلف تهران بخصوص خیابانهای فرح آباد، ژاله، تهران نو، میدان ژاله (شهدا)، میدان شهباز، خیابان شهناز، میدان خراسان، اطراف پادگان نیروی هوایی در فرح آباد قصر فیروزه، سنگربندی شد.
زنان در هر گوشه شهر مشغول رنده کردن صابون و ساخت کوکتل مولوتف بودند. با وجود کمبود شدید بنزین، هزاران نفر باک ماشینها و موتورهای خود را برای ساخت کوکتل مولوتف – تنها سلاح مردمی در مقابل تانکها – خالی می کردند. تیپ زرهی قزوین برای حمایت از نیروهای حکومت نظامی وارد شهر شد، ولی در خیابان سپه مورد هجوم مردم قرار گرفت. وقتی مردم توانستند با سلاحهای ابتدایی خود چند تانک را که برای جنگ با افراد نیروی هوایی آمده بودند از کار بیندازند، روحیه ها چند برابر شد. اهالی محله های حاشیه شهر جادههایی را که به تهران می رسید بستند تا از ورود قوای کمکی از شهرهای مجاور برای ارتش جلوگیری کنند.
روزنامه ها که به چاپ دوم و سوم رسیده بودند، میان مردم دست به دست می شدند، همه جا متن فتوای امام(ره) دربارهی قسم وفاداری ارتشیان به شاه را می شد دید :«قسم برای حفظ قدرت طاغوتی صحیح نیست و مخالفت با آن واجب است و کسانی که به این نحو قسم خورده اند باید بر خلاف آن عمل کنند.»
مردم سوار بر چند تانک و نفربری که ازنظامیان گرفته بودند، در خیابانها حرکت می کردند و به دیگران روحیه می دادند، درحالی که شهر در آتش و جنگ می سوخت، تعدادی از روحانیون با بلندگو به مردم اطلاع دادند که رهبر انقلاب هنوز فرمان جهاد نداده است.
فرمانداری نظامی در آخرین اعلامیه اش که بارها از رادیو پخش شد و سربازان نیز توسط بلندگو آن را برای مردم میخواندند، ساعت منع عبور و مرور را از چهار و نیم عصر اعلام کردند، از سوی دیگر ، ستاد کودتا تصمیم گرفت همان شب طرح از پیش تعیین شده خود را به اجرا بگذارد.
پس از اعلام ساعت منع عبور و مرور، خانواده های درجه داران، افسران، همافران و سربازان نیروی هوایی بادر دست داشتن نوشتههایی در خیابانها به راه افتادند و از مردم خواستند که درخیابانها بمانند و در ساعت پنج عصر راهپیمایی کنند. آنها اعلام کردند که مأموران گارد و فرمانداری نظامی قصد دارند به بیمارستانها حمله کنند و مجروحان درگیری های اخیر را با خود ببرند. درحالی که نیروهای مدافع رژیم به شدت با مردم مقابله می کردند و افسران طراح کودتا در تلاش برای آخرین هماهنگی ها بودند، ناگهان پیام امام (ره) اوضاع را عوض کرد؛ پیامی که در چشم به هم زدنی در شهر پخش شد. روحانیان، ایستاده بر سقف ماشینها با بلندگو یا فریاد این پیام را اعلام می کردند. خودروها با چراغهای روشن و نصب اعلامیه بر پشت شیشههایشان و هزاران جوان بادر دست گرفتن نوشته ها از مردم می خواستند که خیابانها را ترک نکنند. در بخشی از این پیام آمده بود: «اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است، مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند، برادران و خواهران عزیزم، هراسی به خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی، حق پیروز است.»
مردم واکنشی باور نکردنی داشتند. آنها لاستیک ماشینهایشان رادرخیابانها آتش میزدند و راه بندان ایجاد میکردند، همه با فریاد از هم می خواستند که به خانه نروند و به یکدیگر هشدار می دادند: «نگذارید بیست و هشت مرداد تکرار شود»، «توطئهی کودتا را خنثی کنید.»
در امریکا، برژینسکی، شبانه طرح کودتا را با ژانرال براون (وزیر دفاع) و ژنرال ترنر (رئیس سیا) مطرح کرده و موافقت آنها را به دست آورد و از ژانرال هایزر، فرستاده نظامی امریکا که تا یکی – دو روز پیش در ایران به سر برده بود، اطلاعاتی دربارهی آمادگی ارتش به دست آورد، اما در تهران حضور میلیونها زن و مرد که با ابتدایی ترین سلاحها ارتش را در میان گرفته بودند، امکان کودتا را از بین برده بود.
در حالی که در اکثر شهرهای ایران جنگی تمام عیار میان مردم و ارتش در جریان بود، بختیار در مجلس سنا سرگرم تصویب لایحه انحلال ساواک و محاکمه وزیران و غارتگران بیتالمال بود و درحضور سناتورهای پیر و هراسانی که ازمیان آتش و خون خود را به آنجا رسانده بودند، سخنرانی میکرد: «اگر دولت موقت بخواهد به زور وزارتخانه ها را اشغال کند، ما به وظایف قانونی خود عمل می کنیم... من به هر قیمت ایستادگی می کنم، مدارای ما نشانه ضعف نیست... پیروز کسی است که حتی نیم ساعت بیشتر مقاومت کند...»
بختیار در مصاحبه با کیهان انگلیسی، گفت که از راه قانونی و تشکیل مجلس مؤسسان امکان تغییر رژیم از سلطنتی به جمهوری وجود دارد. البته در میان شور و جنگ و هیجان نه گوشی صدایش را می شنید و نه چشمی به او اعتنا میکرد. آن شب ایران تا صبح بیدار ماند. احتمال کودتا از میان رفت، اما بیمارستانها پر از کشته و مجروح شد. ستاد امداد سازمان ملی پزشکان، تعداد شهدای تهران را تا ساعت یازده شب، صد و بیست و شش تن و تعداد مجروحان و ششصد و سی و چهار نفر ذکر کرد.
تا فرا رسیدن صبح، نیروی دریایی نیز به نیروی هوایی پیوست و تنها نیروی زمینی که تعداد زیادی از سربازانش به مردم ملحق شده بودند و هوانیروز، که هر لحظه ضعیف تر می شد، در خدمت حکومت باقی مانده بودند.
به نام خدا
***
بازتاب قیام 15 خرداد 1342
بازتاب قیام 15 خرداد وسیع و گسترده بود موجب تغییر فوری دولت علم نشد ولب رژیم و حاکمیت شاه را به لرزه درآورد. دولت علم درواقع دولت شاه بود. اولین کوشش دولت این بود موضوع را کوچک نشان دهد و ثانیاً این اقدام عمومی را لکهدار سازد و اگر ممکن باشد به آن رنگ خارجی بدهد تا مجوزی برای اقدامات شدید علیه دستگیر شدگان پیدا نماید. همان طور که دیدیم روزنامه اطلاعات تحت نظر سازمان امنیت نوشت« 15 خرداد یک گروه 200 نفری با پاره آجر از سمت گلوبندک به طرف سربازخانه حمله کردند ... در این زد و خورد و حملات یک افسر و چند پاسبان مجروح شدند ... در حدود ساعت 11 یک دسته هزار تا هزار و پانصد نفری از در غربی دادگستری وارد کاخ شدند... از ساعت دو بعدازظهر خیابانهای تهران را سکوتی وحشتناک فراگرفته بود و بوی دود در مراکز تظاهرات به مشام میرسید در نتیجه این حادثه و دخالت مأمورین انتظامی عده بیشماری به قتل رسیدهاند».
شاه در 17 خرداد 2 روز پس از قیام گفت«باید به شما بگویم که متأسفانه چه کسانی بساط 15 خرداد را به راه انداختند کما این که در میان کسانی که زخمی شدهاند یا دستگیر شدهاند خیلی از آنها میگفتند که ما چهکار کنیم 25 ریال پول داده بودند و میگفتند در کوچهها بروید بگویید زنده باد فلانی ... » نظر شاه مخلوع در کتاب انقلاب سفید در این مورد چنین است«این غایله به تحریک عوامل ارتجاع توسط شخصی صورت گرفت که مدعی روحانیت بود ... در عوض مسلم بود که این شخص ارتباط مرموزی با عوامل بیگانه دارد؟! بطوری که بعداً دیدیم که رادیوهای آوارگان بیوطن حزب سابق توده یعنی حزبی که اصولاً با خداشناسی مخالف بود از این شخص به کرات با عنوان آیت الله تجلیل کردند و مقام او را باصطلاح معروف به عرش رسانیدند و لو این که احیاناً تحریکات این شخص از جای دیگری آب میخورد ... بلوای 15 خرداد 42 بهترین نمونهی اتحاد نامقدس دو جناح سیاه و قوای مخرب سرخ بود که با پول دستهای از ملاکین که مشمول قانون اصلاحات ارضی شده بودند انجام گرفت ... » بنابراین شاه حرکت اسلامی خمینی را با وجود ضرباتی که بر پیکر امپریالیزم آمریکا و صهیونیزم داشت ارتجاعی میخواند و سد راه اقدامات انقلابی میدانست که آغاز کرده بود و نتیجه این که باید به هر ترتیب با آن مقابله نمود تا نظیر پیدا نکند و اسدالله علم مجازات اعدام را در نظر گرفته بود و در مصاحبه مطبوعاتی که در داخل کشور انعکاس پیدا نکرد این نوید را به سیاستهای سلطهگر داد چون اگر در بین مردم انتشار مییافت معلوم نبود با یک جنبش دیگر دولت بتواند باز هم باقی بماند.
تلاش رژیم در تغییر واقعیت
همان طور که دیدیم 15 خرداد جوششی بود از جانب مردم برای در هم کوبیدن رژیم سلطنت و گرچه با فوریت نتیجه قطعی نداد ولی آثار بسیار باقی گذاشت و به همین مناسبت عوامل رژیم حاکم به طرق مختلف سعی نمودند با استفاده از همه امکانات و از جمله رسانههای گروهی اتهاماتی متوجه آن سازند، جنبه اسلامی و مردمی را از آن بگیرند، جهت خارجی به آن بدهند و افکار عمومی را فریب دهند. اقدامات رژیم را در چندین زمینه ملاحظه مینماییم تبدیل جنبه معنوی به جنبه مادی، قلب واقعیت به تمام معنی،کوششی است که رژیم انجام میداد و مدعی بود مردم به خاطر بدست آوردن 25 ریال دست به تهاجم علیه دولت زدهاند. این ادعا را شاه مطرح کرد و دیگران هم آن را تکرار نمودند. اما این کافی نبود میبایست منبع پرداخت پول مشخص گردد و لذا مسأله پول گرفتن یک مسلمان شیعه از یک مسلمان غیرشیعه عنوان گردید! و منظور این بود که پولهایی جمال عبدالناصر فرستاده در ایران توطیهای صورت گیرد سپس با این مقدمات و تبلیغاتی که به دنبال داشت مبنی براین که به زودی همه چیز را روی دایره خواهند ریخت مدرک بدست دادند و جراید 26 خرداد 42 نوشتند که«در تاریخ یازدهم خرداد شخصی به نام عبدالقیس جوجو از لبنان وارد فرودگاه مهرآباد تهران گردید و چون مورد سوی ظن مأمورین گمرک قرار گرفته بود تحت بازجویی و وارسی قرار گرفت و مبلغی معادل یک میلیون تومان از او بدست آمد که پس از تحقیقات اعتراف کرد که مبلغ مزبور را از طرف جمال عبدالناصر برای افراد معینی در ایران آورده است. تفصیل این جریان به زودی در معرض اطلاع عموم قرار داده خواهد شد» بدنبال این اعلامیه سفارت ایران در بغداد شخص مزبور را محمد توفیق القیاسی نام نهاد که مأموریت داشته این پولها را به اشخاص مخصوصی در ایران بدهد این پولها از طرف عمال ناصر از دمشق به بیروت ارسال و از آنجا به وسایل مختلف به نواحی دیگر منتقل میگردد
عبدالقیس جوجوی افسانهای بود که وجود خارجی نداشت وقتی رژیم از این نقشه نتیجه نگرفت آن را مسکوت گذاشتند و بهتر دیدند فیودالهای داخلی را عامل معرفی نمایند که با کمک کمونیستها آشوب ایجاد کردهاند در صورتی که حزب توده و ابرقدرت مورد اتکای آن شوروی به هیچ وجه نهضت اسلامی را نمیپسندیدند و این حرکت را سدی در راه خود میپنداشتند همان شب 16 خرداد بود که شوروی نهضت اسلامی را مورد حمله قرارداد و مطبوعات آن هم به همین راه رفتند و حتی امام خمینی را در معرض اتهام قرار دادند.
نظر محافل سیاسی، مطبوعاتی و مذهبی جهان
مطبوعات خارجی که هریک نقش خاصی را دارند به صورت مختلف از 15 خرداد ترسیمی کشیدند، دیولت در شماره 129 خود نوشت« در تهران صدها نفر کشته شدهاند، دولت علم حکومت نظامی اعلام کرد، ارتش با تانک و مسلسل علیه طرفداران رهبر مسلمانان خمینی که علیه اصلاحات شاه دست به اعتراض زدهاند وارد عمل شد... خیابانهای مرکز شهر مملو از باقیمانده خرابیها است. کاخ شاه در محافظت شدید است ... » لوموند نوشت:« تظاهرات قهرآمیزی در شیراز و قم به وقوع پیوست تظاهرکنندگان مثل تهران مغازهها را خراب کردند و ساختمانها، سینماها و اتوموبیلها را به آتش کشیدند تعدادی از اتوموبیلها متعلق به پلیس بود ... » روزنامه الاهرام در 16 خرداد نوشت دیروز تهران در آتش خشم شعلهور شد... شدیدترین تظاهرات ضد شاه بود ... این تظاهرات وقتی آغاز شد که زعیم دینی روح الله خمینی و یاوران او دستگیر گردیدند ... تظاهرکنندگان با شعار مرگ بر شاه به اداره رادیو و انتشارات هجوم کردند و کوشیدند آن را اشغال نمایند ... ماشینهای ارتشی را سنگ باران کردند ... پلیس با مسلسل و گاز اشک آور به تظاهرکنندگان یورش برد در همان ساعات اول صدها نفر کشته شدند ... » اکثر روزنامههای جهان با تیترهای درشت از 15 خرداد نام بردند و آن را مورد بحث قرار دادند. حوزه علمیه نجف، کربلا و کاظمین به حمایت آیت الله خمینی تلگرافاتی به رؤسای کشورهای مختلف اسلامی و سازمانهای بینالمللی مخابره و کشتار 15 خرداد رژیم را محکوم نمودند، حوزههای علمیه داخل و روحانیون سراسر کشور با توحید کلمه دنبال قضیه را گرفتند تمام این جریانات در حالی انجام میگرفت که در مطبوعات کشور هیچ خبر از حقایق و وقایع منعکس نمیشد از وقایع 15 خرداد فقط چند سط و چند اعلامیه حکومت نظامی و چند جمله از مصاحبتهای مطبوعاتی شاه و علم و پاکروان داشت اگر کسی در جریان رویدادها نبود نمیدانست حکومت نظامی برای چه تشکیل شده و حملات در مصاحبهها برای چیست.
روحانیت پس از قیام 15 خرداد
قیام 15 خرداد یک جنبش عمومی مذهبی علیه رژیم در حمایت از روحانیت بود. این تحرک صددرصد به نیروهای اسلامی تعلق داشت هیچ گروه و دسته ملی و غیرمذهبی مدعی سهمی در این روز نیست احساسات درونی و ریشههای معنوی انگیزه این برپایی بود و از قبل صفآرایی و برنامهریزی نشده بود. کسی که بطور مستقیم به جمعآوری و یا توطیه مبادرت نکرده بود. به همین جهت با تمام وسعت و گسترشی که داشت رژیم را واژگون نساخت ولی آزمایش بزرگ برای جناحهای مختلف بود بعضی تصور میکردند برای هر جنبشی در ایران یک قدرت خارجی باید پشتیبانی نماید و مقدمهچینی کند، 15 خرداد نشان داد بهترین قوه محرکه بر متن ایران وجود دارد که میتواند با استقلال عمل نماید زیرا این جنبش درست در زمانی صورت گفت که همسایه شمالی ایران یعنی ابرقدرت شوروی پس از مدتی روابط تیره با دولت دیکتاتوری وقت تازه سازش کرده و او را در اقدامات باصطلاح اصلاحی و انقلاب سفید! تأیید میکرد و پشتیبانی مینمود و گروه مقاوم و از جمله مبارزین مذهبی و روحانیون را مرتجعین مینامید و در 15 خرداد هم همین سیاست را تعقیب کرد هواداران سیاست شوروی در داخل کشور هم که همیشه خود را پیشگام و ترقیخواه مینامیدند از این سیاست اصلی پیروی داشتند و طبعاً نه تنها نمیتوانستند سهمی در این اقدام براندازی علیه رژیم داشته باشند بلکه در صف مخالف آن قرار میگرفتند هیأت حاکمه و حامیان غربی آنها هم که شاه نماینده و اجرا کننده برنامه آنان بود مستقیماً زیر ضربه 15 خرداد قرار داشتند بنابراین 15 خرداد مظهر یک استقلال واقعی بود که تشیع قرنها به دنبال آن میگشت ولی همواره راههای انحرافی به آن ضمیمه میشد. این بار یک آزمایش داد که بعد از این تاریخ روی آن حساب میشود. جنبش 15 خرداد گرچه عکسالعمل طبیعی مردم مسلمان در برابر بازداشت آیت الله العظمی خمینی بود اما آزادی فوری ایشان را در برنداشت به همین جهت اعتراضات با تلگراف و نامه از نقاط مختلف ادامه داشت و بالاخره علمای طراز اول کشور برای چارهجویی در تهران اجتماع نمودند و رژیم حاکم که از یک 15 خرداد دیگر بیمناک بود سعی داشت آنها را پراکنده نماید و قدمی هم در جهت خواست آنها برندارد اعتصاب 14 روزه بازارهای کشور پس از اطلاع از سلامتی روحانیون بازداشت شده پایان گرفت و جمعی از علما هم در 29 تیر آزاد شدند و این شایعه بوجود آمد که آیت الله خمینی را تبعید مینمایند و بهمین جهت یکبار دیگر علما و روحانیون عکسالعمل نشان دادند
از زندان قصر به داودیه و قیطریه
تهدید رژیم به مردم و روحانیت استقامت بیشتر داد و حمایت از خمینی زندانی افزون شد و او را بدون تردید در مقام مرجعیت بلامعارض ساخت انتخابات مجلس 21 را رژیم تدارک میدید و مطبوعات و رادیو را در خدمت کنگره آزاد زنان و آزاد مردان! قرار داده بود و میخواست انتخابات را بدون برخوردی پایان دهد و دوران بیمجلسی را پشت سر گذارد و مسأله بازداشت روحانیون و مقاومت ایشان مشکلی بود که باید حل میکرد و از بنبست خارج میشد در عین حال آزادگذاشتن خمینی بزرگ هم خطری مستقیم و فوری داشت. اگر از زندان آزاد میشد قطعاً در آن شرایط تظاهرات، اجتماعات، افشاگریها توسعه مییافت و چیزی را که رژیم از آن وشت داشت بوجود میآورد بنابراین دولت مردان حاکم مصلحت چنان دیدند که رهبر مبارزات را اسماً و رسماً از زندان آزاد نمایند ولی عملاً در محاصره نگهدارند و تماس با مردم را ممنوع کنند و فعالیت ضد شاه را متوقف سازند و در اینجا است که ما به جریان جمعه 12 ربیعالاول سال 1383 (11 مرداد 42) میرسیم رییس سازمان امنیت وقت پاکروان مأمور این تغییر وضع میگردد در پادگان عشرت آباد با امام ملاقات و آزادی ایشان را اعلام میدارد و در ضمن میافزاید«اکنون که آزاد میشوید لازم است به عرض برسانم که سیاست یعنی کلک و نیرنگ، سیاست یعنی دروغ و تزویر، سیاست یعنی حقهبازی و خلاصه سیاست یعنی پدرسوختگی و این کارها مربوط به ما است و مرجع روحانیت نباید خود را به این امور آلوده سازد و در سیاست دخالت نماید.» و پاسخ میشنوند ما در سیاستی که شما معنا میکنید از اول هم دخالت نداشتهایم. بهرحال در همان روز امام را به خانهای مربوط به ساواک در داودیه منتقل مینمایند. راه داودیه تحت کنترل قوای انتظامی بود اما هنوز ساعتی از این انتقال نگذشته بود که سیل جمعیت بسوی داودیه سرازیر شد و ترافیک سنگین راهنمایی را با مشکل مواجه ساخت علمای مهاجر که در تهران اجتماع کرده بودند بهمراه روحانیون تهران وقایع 15 خرداد را برای امام تشریح کردند و اطلاع از آن قیام، امام را به سختی تکان داد و در مقابل انبوه جمعیت فریاد کشید«آخر من با این احساسات چهکنم » و آنگاه گریست تا آن روز کسی ایشان را در این حد منقلب ندیده بود اطلاع از کشتار 15 خرداد برای امام ضربه سختی بود هجوم توأم با احساسات گرم مردم به اقامتگاه امام قابل تحمل برای حکومت نبود ساواک بلافاصله تصمیم گرفت منزل را در محاصره مأمورین قرار دهد و از ملاقاتها ممانعت به عمل آورد و اطلاعیهای به این شرح در جراید درج نماید« طبق اطلاع رسمی که از سازمان اطلاعات و امنیت کشور واصل گردیده است چون بین مقامات انتظامی و حضرات آقایان خمینی و قمی و محلاتی تفاهمی حاصل شده که در امور سیاسی مداخله نخواهند کرد و از این تفاهم اطمینان کامل حاصل گردیده است که آقایان برخلاف مصالح و انتظامات کشور عملی انجام نخواهند داد علیهذا آقایان به منازل خصوصی منتقل شدند!» دولت با این اعلامیه میخواست به مردم بگوید که اقامت امام در داودیه به این معنی نیست که اجتماعات سیاسی تشکیل شود بلکه عرفانی است که بدنبال تفاهم و تعهد انجام گرفته و اساس آن عدم دخالت در امور سیاسی است اما بلافاصله عکسالعمل شدیدی در برابر صدور این اطلاعیه در جامعه روحانیت ملاحظه میشود بازتاب ادامه حصر امام آن طور نیست که دولت در بنبست قرار گیرد چراکه توده مردم پس از اعلام آزادی امام آرامش یافتند و تصور نمودند که امام مصلحت را در سکوت تشخیص داده و فعلاً انزوا را اختیار نموده است و برنامه حکومت برای حدود ده ماه به خوبی به موقع اجرا درآمد.رژیم حاکم امام را تحت نظر و دور از مردم نگهداشت اما چنین وانمود کرد که آزادی از ایشان سلب نشده است و با این که پارهای از اعلامیهها واقعیت موضوع را بازگو کردند این افشاگری در حدی نبود که بتواند توطیه حکومت را از اثر بیندازد و مبارزه را هم چنان گرم و در اوج نگهدارد خصوصاً بعد از آن که رژیم علمای مهاجر را مجبور ساخت که به محل اقامتشان بازگردند و البته به قولی هم که به آنها در مورد آزادی مطلق امام داده بود عمل نکرد. در این مقطع از زمان بخوبی فقدان رهبری امام قابل شناسایی و لمس است بعبارت دیگر در دورهای که ایشان تحت کنترل و از مردم جدا میباشند با این که علمای بسیاری عقیده به مبارزه دارند ولی نظر یکنواختی ابراز نمی شود و مقاومت شدیدی عملی نمیگردد و دولت به سادگی میتواند بر تمام آنان فایق آید در این خصوص نظرات متفاوتی ابراز شده بعضی معتقدند که پس از بازداشت امام و مخصوصاً پس از حصر ایشان در منزل خصوصی مقامات برجسته روحانی نه تنها به مبارزه شدت ندادند بلکه کم کم سرد شدند و بعضی که اصولاً مبارزه علیه رژیم را مفید نمیدانستند بعد از بازداشت رهبر به حالت قبل از آغاز مبارزه بازگشتند و بعضی حتی تا بدان مرحله پیش رفتند که گفتند مبارزه موجودیت حوزه علمیه قم را به خطر انداخته و باید اول به فکر اصلاح حوزه بود، ایمان و تقوی را محکم نمودو سپس جهت را تشخیص داد و بهرحال ایجاد تشنج به صلاح اسلام و مملکت نیست این افکار در تمام ده ماهی که امام در حصر بود پیشرفتهایی داشت و از لحاظ نهضت نقاط توقف و رکود و ناتوانی و تزلزل به شمار میرود و در عین حال ارزش والای رهبری را در گردآوری نیروهای پراکنده امت و دادن توان مقاومت به مبارزین بعد میآموزد.
اعتصاب مردم و دستورات فرمانداری نظامی
رژیم حاکم و مجریان آن تصور داشتند که با تلفات سنگین 15 خرداد دیگر کسی را یارای مقاومت و اعتصاب و اعتراض نیست و ارکان حکومت و از جمله فرمانداری نظامی خواهند توانست امنیت را به نفع قدرت استبداد برقرار سازند. هفتمین روز شهدای 15 خرداد اعلامیههایی را برای بزرگداشت بهمراه داشت اما فرمانداری نظامی با صدور اعلامیههایی به تهدید و ارعاب پرداخت و اعلام داشت شبکهی جاسوسی و کانون توطیه و خیانت کشف گردیده و جمعی در این رابطه دستگیر شدهاند رژیم میخواست با این اعلامیههای پیاپی جلو اراده ملت را بگیرد و از اعتصابی همگانی که در شرف انجام بود بازدارد اما این تلاش بیفایده بود و تعطیل 21 خرداد به تعطیل بازار( از 15 تا 27 خرداد تعطیل بود) اضافه شد و تهران را در اعتصاب سراسری برد شهر کاملاً خلوت شد و رفت و آمد به ندرت صورت میگرفت روزنامههای خبری عصر 21 خرداد نوشتند وضع تهران کاملاً آرام بود!، همه جا آرام است! و با این ترتیب سعی نمودند انعکاسی از اعتصاب و تعطیل نداشته باشند.
تشکیلات مذهبی سیاسی پس از 15 خرداد
همان طورکه دیدیم قیام 15 خرداد برطبق برنامه و با تصمیم قبلی گروهها نبود اما برخوردی که رژیم حاکم با آن کرد و کشتاری که انجام گرفت خودبخود بسیاری از افراد هم عقیده را بهم نزدیک ساخت و آنها را به گروهبندی وادار نمود تا نظم و ترتیبی درکار پیدا نمایند در تهران و بسیاری از شهرها کمکم جلسات چند نفری پیدا شد که اخبار را بهم میدادند، تراکت و اعلامیهها را پخش میکردند، و یا نظم و اداره جلسات وسیعتر و عمومی را بعهده میگرفتند این گروهها گاهی صنفی بود مثلاً از دانشجویان مسلمان و یا بازار و یا روحانیون تشکیل میشد گاهی محلی بود از طبقات مختلفی که در یک محل بودند و نهضت را دنبال مینمودند بوجود میآمد گاهی هم همین گروهها اسمی برای خود میگذاشتند و با همان اسم اعلامیه میدادند و از این نوع جبهه مسلمان آزاده را میتوان نام برد. سازمان امنیت و پلیس برای پیدا کردن اعضای گروهها فعالیت زیادی میکردند گاهی شناساییهایی مینمودند و افرادی را بازداشت میساختند اما چون فعالیت این افراد بارز و مشخص نبود و از طرفی در اصل جنبه مذهبی داشت و مردم آنها را حمایت میکردند توفیق مأمورین امنیتی زیاد نبود و هرگاه هم فردی یا افرادی دستگیر میشدند بقیه گروه دیگری تشکیل میدادند و معمولاً گروهها آن طور شکل یافته و منسجم نبود که بازداشت فردی بقیه را ناچار در معرض خطر قرار دهد. در پارهای موارد با دستگیری افراد اعتصابات پیدا میشد که دولت مجبور به استفاده از اعمال زور وسیله حکومت نظامی بود.
بطورکلی در این دوره جمعیتهای مذهبی موفقتر بودند و برای رژیم هم در هم کوبیدن آنها ساده نبود عنوان مذهب خودبخود سدی درمقابل دولت بشمار میرفت. تعطیل جلسه عزاداری یا یک اجتماع قرایت و تفسیر قرآن به آسانی برای مأمورین عملی نبود و محتاج زمینهسازی قبلی و فراهم ساختن شرایط مساعد بود. اما این گروههای مذهبی کمکم به فکر افتادند تا از طریق مسلح شدن در مقابل دولت بایستند. اعمال فشار و زور را با طریق مشابه پاسخ گویند به طوری که بعداً خواهیم دید از بین همین روابط نزدیک مذهبیها و گروههایی پیدا شدند که اقدامات حادی را به مورد اجرا گذاشتند.
منبع:
تاریخ سیاسی معاصر ایران؛ دکتر سید جلال الدین مدنی، دفتر انتشارات اسلامی، 1361، جلد دوم،صص 48 تا 62
در حالی که تظاهرات وسیع در حمایت از دولت موقت در سراسر ایران برپا بود، مهندس مهدی بازرگان در دانشگاه تهران سخنرانی مهمی ایراد کرد که در آن، وظایف و سیاستهای دولت موقت را شرح داد و از بختیار و نیز ارتشیان خواست تا به ملت پیوسته و در برابر خواستهای مردم مقاومت نکنند.
طرفداران بختیار نیز تظاهرات ملایمی با تصویرهایی از حضرت علی(ع) و پیغمبر اکرم اسلام(ص) و شعارهایی در حمایت از کابینه بختیار ترتیب دادند و پس از ساعتی پراکنده شدند.
رویداد مهم این روز، درگیری شدید بین همافران و افراد گارد جاویدان بود. در اخبار ساعت هشت شب، وقتی گزارشی از تظاهرات طرفداران بختیار پخش می شد، همافران که در سالن تلویزیون خوابگاه نیروی هوایی جمع شده و مشغول تماشای اخبار بودند، شروع به خندیدن و هو کردن آنان کردند. این کار نیروهای گارد را که در ساختمان مقابل بودند حساس کرده بود. پس از اخبار، فیلمی از دوران اقامت امام(ره) در پاریس تا حرکت به سوی ایران و ورود به تهران... از شبکهی سراسری تلویزیون پخش شد. با دیدن نخستین تصاویر از این فیلم، فریاد «الله اکبر» همافران که (اولین گروه از ارتشیان که به انقلاب پیوستند) در تمام پادگان پیچید. این فریادها که با شعارهای گاه به گاه در حمایت از امام(ره) آمیخته شد، باعث خشم افسران و کارکنان ضداطلاعات نیروی هوایی شد. اخطارهای تند آنان به همافران، سرانجام به درگیری و تیراندازی کشیده شد، با شدت گرفتن تیراندازی در پادگان نیروی هوایی، فرمانداری نظامی کماندوهای گارد را به کمک افسران ضداطلاعات فرستاد. چرخبالهای گارد، این کماندوها را در محوطه پادگان پیاده کردند. همافران از هر سو محاصره شده بودند و با فریاد الله اکبر از مردم کمک می خواستند. صدای تیراندازی و فریادهای کمک خواهی و تکبیر همافران، مردم خیابانهای اطراف میدان فوزیه امام حسین (ع) و میدان ژاله (شهدا) را به خیابانها کشاند. یکی دو نفر از همافران، از پشت میله های محوطه با اصرار از مردم می خواستند که به آنها کمک کنند. روحانی جوانی با بلندگو مردم را خبر کرده و آنها را به یاری همافران تشویق کرد. همافران که خود را به انبار اسلحه رسانده بودند با شدت بیشتری با گاردی ها درگیر شدند، مردم با سنگ و چوب و چاقو موفق شدند حلقه گاردی ها را بشکافند و همافران را از محاصره نجات دهند.
اما لوله مسلسلها به سوی مردم چرخید و این بار آنها هدف گلوله قرار گرفتند. چند جوان سعی کردند باتیرو کمان و سنگ نورافکن های روی دیوارهای پادگان را بشکنند تا با تاریک شدن اطراف مردم کمتر در دید و تیررس قرار بگیرند و امکان بالا رفتن از نرده ها و داخل شدن به پادگان به وجود آید...
این زد و خورد تا صبح ادامه یافت و سرانجام همافران در حالی که شصت و یک کشته و بیش از دویست مجروح بر جا مانده بود، توانستند حلقه محاصره را بشکنند و گاردی ها را عقب بزنند. این درحالی بود که بسیاری از مردم به تصور اینکه اقامتگاه امام(ره) مورد هجوم واقع شده، در اطراف مدرسه علوی و مدرسه رفاه اجتماع کرده و آماده مقابله با هر خطری بودند.
خدمات و فعالیتهای نظام جمهوری اسلامی در ابعاد داخلی از گستره بسیار وسیعی برخوردار است که میتوان در چند حوزه آنها را تقسیم بندی کرد:
1. خدمات نظام در حوزه اقتصادی
2. خدمات و دستاوردهای نظام در حوزه فرهنگی، علمی و اجتماعی
3. خدمات و دستاوردهای نظام در حوزه سیاسی
از آنجا که احصاء همه فعالیتها و خدمات انجام شده در طول 25 سال حیات جمهوری اسلامی(البته الان در آستانه سی ام سالگرد انقلاب اسلامی هستیم) از حوصله مجموعه حاضر خارج است، لذا سعی شد تا به یکی از سه حوزه فوق، یعنی بخش خدمات و فعالیتهای اقتصادی توجه و تأکید شود. اگر چه در این موضوع نیز انعکاس همه ابعاد و فعالیتهای اقتصادی میسر نبود، امّا ترجیح این حوزه به سایر حوزهها از این رو است که در ارائه فعالیتهای اقتصادی امکان آماری کردن آن وجود دارد. در عین حال نگاهی گذرا به برخی از حوزههای دیگر نیز صورت گرفته است.
1. دستاوردها و خدمات اقتصادی
با وجودی که ملموسترین و گستردهترین فعالیتهای نظارت جمهوری اسلامی در حوزه اقتصادی است امّا نظام تبلیغاتی کشور نتوانست آن را به طور شایستهای برای افکار عمومی منعکس نماید رجوع به آمار و ارقام این فعالیتها مؤید این نکته است:
1/ 1. نفت
صنعت نفت ایران نسبت به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با تحول عظیمی همراه بوده است. زیرا اکنون ایران اسلامی مالک منابع نفتی خود بوده و کارشناسان ایرانی مدیریت اجرایی عملیات صنعت نفت در کلیه بخشها اعم از اکتشاف، حفاری، بهرهبرداری، صادرات، پالایش و انتقال را برعهده دارند.
این در حالی است که این صنعت پیش از انقلاب کاملاً وابسته بود. از طرف دیگر فعالیتهای اکتشافی صنعت نفت بعد از پیروزی انقلاب با جهش چشمگیر همراه بوده است. طی یک دوره 20 ساله (57 تا 76) حداقل 50 میلیارد بشکه نفت اکتشاف شد جالب این که کلیه فعالیتهای عملیات اکتشافی نیز توسط متخصصان داخلی صورت گرفته است.
2/ 1. گاز
حجم ذخایر گاز طبیعی شناسایی شده ایران در ابتدای سال 1381 حدود 6/26 تریلیون متر برآورد شده که این میزان معادل 17 درصد از کل ذخایر جهان و 7/47 درصد از ذخایر منطقه خاورمیانه است. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فقط پنج شهر از نعمت گاز برخوردار بود که این رقم در پایان سال 80 به 392 شهر افزایش یافته است. و متجاوز از 5/33 میلیون نفر از جمعیت کشور را تحت پوشش قرار میدهد. در واقع سبد انرژی کشور توسط گاز طبیعی به بیش از 43 درصد رسیده است.
3/ 1. پتروشیمی
میزان تولیدات پتروشیمی در سال 57، 7/4 میلیون تن بود که با وجود تخریب آن توسط رژیم بعثی عراق در جنگ تحمیلی، تاکنون بالغ بر 5/12 میلیون تن ظرفیت تولید ایجاد شده است. با اتمام 16 طرح جدید تولیدات پتروشیمی، در آمد کشور از این طریق از 6/1 میلیارد دلار در سال 80 به بیش از 7 میلیارد دلار در سال 84 میرسد.
4/ 1. فن آوری هستهای و انرژی هستهای
جمهوری اسلامی علی رغم تحریم های شدید آمریکا و فشار به کشورهای دیگر برای عدم همکاری در پروژه هستهای ایران، توانست چرخه سوخت هستهای را با دستان دانشمندان داخلی به نقطه قابل ملاحظهای برساند تا جایی که تعجب جهانیان را برانگیزد. در این ارتباط نظام جمهوری اسلامی توانست با کشف و استخراج اورانیوم طبیعی در یزد و فناوری آن در اردکان یزد و سپس تبدیل آن به سه ماده، هگزا فلوراید اورانیوم، اکسید اورانیوم و تترا فلوراید اورانیوم در پایگاه هستهای اصفهان، بزرگترین گامهای چرخه سوخت هستهای را بردارد و سپس با تأسیس پایگاه در نطنز از طریق به کارگیری دستگاههای سانتریفوژ به غنی سازی اورانیوم دست یابد. این امر ایران را به ردیف دهمین کشور دارای فن آوری هستهای ارتقا داده است. علاوه بر این، طراحی راکتور آب سنگین در اراک و به مرحله نهایی رسیدن نیروگاه اتمی در بوشهر، گامهای دیگری بود که نشان داد مدیریت انقلابی میتواند نظام جمهوری اسلامی را به یک کشور پیشرفته تبدیل کند.
5/ 1. برق
برق رسانی را میتوان یکی از افتخار آمیزترین فعالیتهای اقتصادی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی قلمداد کرد. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در اوج فعالیتهای رژیم طاغوت، فقط 1/3 میلیون مشترک برق (اعم از خانگی، عمومی، صنعتی و کشاورزی) وجود داشت در حالی که این رقم در سال 1378 به 875 /14 میلیون مشترک و در سال 1380 به 345/16 میلیون افزایش یافت. نکته حائز اهمیت در برق رسانی، دارا شدن بسیاری از روستاهای کشور و دورترین نقاط از نعمت برق است.
6/ 1. آب
در سال 1357 میزان تولید آب 5/1 میلیارد متر مکعب و تعداد انشعاب 7/2 میلیون بود، امّا این رقم در سال 1377 به 976/3 میلیارد متر مکعب و 7 میلیون فقره انشعاب افزایش یافت. آمارها در پایان سال نشان میدهد که انشعاب آب 650 شهر را تحت پوشش قرار داده است. یعنی 43 میلیون نفر تحت آب شهری و روستایی قرار گرفتهاند.
7/ 1. توسعه مخابرات و تلفن
آمار دقیق تلفنهای کشور در سال 1357، 850 هزار شماره بود در حالی که این رقم در مرداد ماه سال 82 بالغ بر 599/13 میلیون شماره رسید و تا پایان برنامه سوم توسعه به 16 میلیون افزایش خواهد یافت. تولید تجهیزات مخابراتی تا پیش از انقلاب صرفاً محدود به تولید سوییچهای الکترونیکی EMD و دستگاههای مخابراتی رومیزی و برخی دستگاههای مخابراتی بود امّا پس از انقلاب به خصوص از سال 68 به بعد تغییرات شگرفی در تکنولوژی تولید تجهیزات مخابراتی صورت گرفت. شبکه فیبر نوری یکی از مهمترین این تحولات است. در کنار توسعه و گسترش تلفنهای واگذار شده تلفن همراه تا مرداد سال 1382 به 649/521/2 خط رسید. این تعداد تا پایان برنامه سوم توسعه به 10 میلیون شماره افزایش خواهد یافت. علاوه بر موارد فوق، راه اندازی شبکههای اطلاع رسانی و اتصال به بزرگراههای اطلاعاتی از جمله اینترنت نیز از خدمات انقلاب در بخش مخابرات کشور میباشد.
8/ 1. تحولات در بخش راه و ترابری
به اعتقاد کارشناسان، پیشرفت در صنعت حمل و نقل کشور، انقلابی در این بخش محسوب میشود. زیرا در 25 سال پیش از پیروزی انقلاب 90 هزار کیلومتر راه آسفالته و شوسه روستایی و 76 هزار کیلومتر جاده و راه اصلی و فرعی در شهرهای مختلف احداث شد و در حالی که در سال 57 مجموع راههای اصلی و فرعی کشور حدود 36 هزار کیلومتر بود.
در شبکه ریلی کشور نیز در حال حاضر 6100 کیلومتر شبکه اصلی و بیش از 2000 کیلومتر شبکه فرعی راه آهن وجود دارد و در واقع به همت متخصصین داخلی سالانه 600 کیلومتر راه آهن احداث میشود که در آینده نزدیک به 1000 کیلومتر قابل افزایش است و در بخش حمل و نقل هوایی نیز توسعه قابل ملاحظه صورت گرفت در سال 81 بالغ بر 20 میلیون و دویست هزارنفر از طریق فرودگاههای کشور جابجا شدهاند. دستیابی متخصصین داخلی به توانایی پیشرفتهترین سطح تعمیر اساسی (اورهال) هواپیماهای پهن پیکر یکی از موارد پیشرفت در صنعت هواپیمایی است. ساخت هواپیماهای ایران 140 با هزینه هر فروند 5/8 میلیون دلار و توانایی ساخت 12 فروند در هر سال نمونه چشمگیری از پیشرفتهای به عمل آمده پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. ساخت هواپیماهای آموزشی، بالگرد و هواپیماهای بدون سرنشین از جمله هواپیماهای 4 نفره فجر 3 از دیگر عملکردهای سازمان صنایع هواپیمایی است. تأسیس فرودگاهها در نقاط دور افتاده و محروم کشور از امتیازات کشور پس از پیروزی انقلاب است.
9/ 1. بخش صنعت
به اعتقاد صاحب نظران خط مشیهای صنعتی به کار گرفته در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بردارنده افزایش سهم ارزش افزوده صنعتی در اقتصاد کشور از طریق بازدهی سرمایه گذاریهای انجام شده، ارتقای نقش طراحی و مهندسی در تولیدات، افزایش صادرات، ارتقای بهرهوری و افزایش سهم دادههای داخلی در تولیدات به همراه فعال نمودن بخش خصوصی بوده است. امروز دامنه ظرفیتهای ایجاد شده یا بازسازی و نوسازی شده و تنوع محصولات جدید تا حدی است که در بسیاری از محصولات نه تنها نیاز داخلی کشور برطرف شده بلکه ظرفیت صادراتی نیز به وجود آمده است. با رشد صنایع واسطهای، وابستگی صنعت به منابع خارج تا حد زیادی کاهش یافته و بذل توجه به طراحی و ساخت قطعات و اجزای ماشین آلات و تجهیزات در کشور از یک سو و توجه زیربنایی کشور چون پالایشگاهها، صنایع شیمیایی، صنایع سیمان نیروگاه و تأسیسات برقی توسط کارشناسان و متخصصین ایرانی طراحی و توسط واحدهای صنعتی داخلی تولید شود.
10/ 1. میانگین رشد اقتصادی
دستیابی به میانگین رشد اقتصادی بیش از چهار درصد در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی با وجود فشارهای خارجی، تحریم، جنگ تحمیلی، تنشهای منطقهای و بین المللی و...، یک موفقیت چشمگیر به حساب میآید با وجود آن که برخی کارشناسان برای کشور در حال توسعهای همچون ایران، تحصیل رشد اقتصادی سالانه بیش از شش درصد برای یک دوره بیست ساله را ضروری قلمداد میکنند تا آثار عقب افتادگیهای گذشته جبران و مسیر توسعه هموار شود. رشد اقتصادی ایران در نخستین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی به حدود هشت درصد و در برنامه دوم به پنج درصد رسید. انتظار میرود که در برنامه سوم توسعه و در اولین برنامه چهار ساله از چشم انداز بیست ساله مقام معظم رهبری، میانگین رشد اقتصادی شش درصدی تحقق پیدا کند.
خبرنامه تیپ 83 امام صادق (ع)، ویژه نامه انقلاب اسلامی