چگونگی انتظار و وظیفه ما
بخش سوم: آثار انتظار
حسین سوزنچی
منابع و مآخذ
:مهدی موعود(عج ) از دیدگاه اهل سنت
اعتقاد به ظهور مصلح آخرالزمان که نامش مهدی و از اولاد پیامبر اسلام است , مورد اتفاق همه فرقه های اسلامی است
اعتقاد به ظهور مصلح آخرالزمان که نامش « مهدی » و از اولاد پیامبر اسلام است , مورد اتفاق همه فرقه های اسلامی است . صاحب کتاب عون المعبود که شرح کتاب سنن ابی داوود است , می نویسد :
بدان که در طول اعصار , مشهور بین همه اهل اسلام , این است که حتما , در آخرالزمان , مردی از اهل بیت (علیهم السلام ) ظهور می کند که دین را یاری , و عدل را آشکار می کند... نامش , مهدی است و عیسی , بعد از مهدی یا هم زمان با مهدی , نزول , و او را در کشتن دجال یاری , و در نماز به او اقتدا می کند.
احادیث مربوط به مهدی (عج ) را عده ای از بزرگان آورده اند , از آن جمله است , ابوداوود , ترمذی , ابن ماجه , بزار , حاکم , طبرانی , ابویعلی . سند این احادیث , برخی , صحیح و برخی دیگر , حسن و یا ضعیف است . (1 )
یکی دیگر از علمای اهل سنت می نویسد :
روایات فراوانی درباره مهدی (عج ) وارد شده به حدی که به حدتواتر می رسد. این امر , در میان علمای اهل سنت شیوع دارد , به گونه ای که از جمله معتقدات آنان به شمار می آید.
نیز یکی دیگر از علمای اهل سنت نوشته است :
احادیث مهدی (علیه السلام ) به طرق گوناگون و متعدد , از صحابه نقل , و بعد از آنان , از تابعان , نقل شده است , به گونه ای که مجموع آن ها , مفید علم قطعی است . به همین دلیل , ایمان به ظهور مهدی , واجب است , همان گونه ای که این وجوب , در نزد اهل علم ثابت بوده و در عقائد اهل سنت و جماعت , مدون شده است . (2 )
ابن کثیر نیز در البدایه و النهایه می گوید :
مهدی , در آخرالزمان می آید و زمین را پر از عدل و قسط می کند , همان گونه که پر از جور و ظلم شده است . ما , احادیث مربوط به مهدی را در جلد جداگانه ای گرد آوردیم , همان گونه که ابوداوود در سنن خود , کتاب جداگانه ای را به آن اختصاص داده است . (3 )
از این مطالب که از بزرگان اهل سنت نقل شد , معلوم می شود که مسئله مهدویت و اعتقاد به ظهور مهدی (عج ) جز عقاید ثابت اهل سنت و جماعت است و احادیث مربوط به ظهور آن حضرت , در میان آنان , به حد تواتر رسیده است .
کتاب های متعدد و متنوعی درباره ظهور آن حضرت از سوی علمای اهل سنت تالیف شده است به گونه ای که شیخ محمد ایروانی در کتاب الامام المهدی می نویسد :
اهل سنت , کتاب های متعددی در گردآوری روایات مربوط به امام مهدی (عج ) و این که در آخرالزمان شخصی به اسم مهدی ظهور خواهد کرد , نوشته اند. تا حدی که من اطلاع دارم , اهل سنت , بیش از سی کتاب در این باره تالیف کرده اند . (4 )
هر چند این مسئله , مورد اتفاق اهل سنت و شیعه است , اما تعداد انگشت شماری از اهل سنت , احادیث مربوط به امام مهدی (عج ) را ضعیف می انگارند. مثلا , ابن خلدون در تاریخ خود , این احادیث را ضعیف می شمارد(5 ) و یا رشید رضا (مولف تفسیر المنار) در ذیل آیه سی و دوم سوره توبه , به ضعیف بودن احادیث مربوط به مهدویت اشاره می کند . (6 ) البته , این دو , دلیلی بر ادعای خود نیاورده اند و تنها به مطالبی واهی استناد کرده اند. سخنان آن دو , از سوی دیگر علمای اهل سنت , به شدت رد شده است . و در تالیفات علمای شیعه نیز به آن دو پاسخ داده شده است .
خود ابن خلدون , در بیان عقیده مسلمانان در مورد امام مهدی (علیه السلام ) می نویسد :
مشهور بین همه اهل اسلام , این است که حتما , در آخرالزمان , مردی از اهل بیت (علیهم السلام ) ظهور می کند که دین را حمایت , و عدل را آشکار می کند و مسلمانان از او پیروی می کنند و او بر ممالک اسلامی استیلا می یابد . آن شخص , مهدی نامیده می شود(7 ) . »
بنابراین , ضعیف شمردن احادیث از سوی وی خدشه ای بر اتفاق نظر اهل سنت در مورد ظهور مهدی (عج ) وارد نمی کند; زیرا , این اعتقاد , ناشی از کثرت احادیثی است که از طرق عامه نقل شده است . ما , در زیر , به ذکر برخی از کسانی که از این گونه احادیث را در کتاب های خود آورده اند , می پردازیم , هر چند , تقریبا , می توان ادعا کرد که تمام کتاب های معتبر حدیثی اهل سنت , حداقل , چند مورد از احادیث امام مهدی (عج ) را ذکر کرده اند :
1 ـ ابن سعد (متوفی 230 هـ); 2 ـ ابن ابی شیبه (متوفی 235 هـ); 3 ـ احمد بن حنبل (متوفی 241 هـ); 4 ـ بخاری (متوفی 273 هـ); 5 ـ مسلم (متوفی 261 هـ); 6 ـ ابن ماجه (متوفی 273 ); 7 ـ ابوبکر اسکافی (متوفی 273 هـ); 8 ـ ترمذی (متوفی 279 هـ); 9 ـ طبری (متوفی 380 ); 10 ـ ابن قتیبه دینوری (متوفی 276 ); 11 ـ بربهاری (متوفی 329 ); 12 ـ حاکم نیشابوری (متوفی 405 ); 13 ـ بیهقی (متوفی 458 ); 14 ـ خطیب بغدادی (متوفی 463 ); 15 ـ ابن اثیر جزری (متوفی 606 ) . (8 )
اوصاف امام مهدی (عج ) از دیدگاه اهل سنت
اوصافی که در کتاب های اهل سنت برای امام مهدی (علیه السلام ) ذکر شده , بر گرفته از احادیثی است که آنان از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله ) نقل می کنند و در کلیات , با اوصاف ذکر شده در کتاب های علمای شیعه , فرقی ندارد. ما , در فصل های آینده , به آنها اشاره خواهیم کرد. در این قسمت , به ذکر چند روایت از کتاب های حدیثی اهل سنت , اکتفا می کنیم :
1 ـ عن النبی (صلی الله علیه وآله ) انه قال : « لا تذهب الدنیا حتی یملک العرب رجل من اهل بیتی یواطی اسمه اسمی ;(9 ) دنیا به پایان نمی رسد , مگر آن که مردی از اهل بیت من که اسمش اسم من است , مالک عرب شود » .
2 ـ عن النبی (صلی الله علیه وآله ) : « لا تقوم الساعه حتی تملا الارض ظلما و جورا و عدوانا ثم یخرج من اهل بیتی من یملاها قسطا وعدلا کما ملئت ظلما و جورا;(10 ) قیامت بر پا نمی شود تا این که زمین پر از ظلم و جور و دشمنی شود و سپس از اهل بیت من , شخصی ظهور می کند که زمین را پر از عدل و قسط می کند همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود » .
3 ـ عبدالله بن مسعود از پیامبر(صلی الله علیه وآله ) نقل می کند که آن حضرت فرمود :
« لو لم یبق من الدنیا یوم لطول الله ذالک الیوم حتی یبعث فیه رجلا منی او من اهل بیتی یملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما و جورا;(11 ) اگر از دنیا , فقط یک روز باقی بماند , خداوند , آن روز را طولانی می کند تا در آن روز , مردی از من یا از اهل بیت من , مبعوث شود و زمین را پر از قسط و عدل کند , همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود » .
تفاوت مهدویت از دیدگاه اهل سنت با مهدویت از دیدگاه شیعه , چه فرقی دارد
همان گونه که گفته شد , اهل سنت , بالاتفاق , به مهدویت معتقد هستند و به دلیل وجود روایت های متواتر , ظهور حضرت مهدی (عج ) در آخرالزمان را جز اعتقادات قطعی خود می دانند , اما برخلاف شیعه امامیه که معتقدند , امام مهدی (عج ) , فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام ) است و هم اکنون نیز زنده و غائب است , به چند گروه تقسیم می شوند :
عده ای از اهل سنت , مدعی هستند که مهدی , همان عیسی بن مریم است و در این مورد , به خبری واحد که از انس بن مالک نقل شده است , استناد می کنند . (12 )
تعداد اندکی نیز مدعی هستند که مهدی , از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است . آنان به خبر واحدی استناد می کنند که در کنزالعمال ذکر شده است . (13 )
عده ای نیز معتقدند , مهدی از اولاد امام حسن مجتبی است و نه امام حسین (علیه السلام ) . (14 )
گروهی می گویند , پدر امام مهدی , هم نام پدر پیامبر اسلام است و چون نام پدر حضرت محمد(صلی الله علیه وآله ) عبدالله بود , پس مهدی بن حسن عسکری (علیه السلام ) نمی تواند مهدی موعود باشد. مستند این احتمال هم باز خبری است که در کنزالعمال ذکر شده است . (15 )
جمعی از آنان , همانند امامیه معتقدند , که امام مهدی (عج ) از اولاد پیامبر(صلی الله علیه وآله ) و فاطمه (س ) است و حضرت عیسی نیز به هنگام ظهور امام مهدی (عج ) به یاری او خواهد شتافت و در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد کرد , چنان که در روایت های متعدد آمده است : از ام سلمه نقل شده که رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود : « المهدی من عترتی من ولد فاطمه ;(16 ) مهدی , از عترت من و از فرزندان فاطمه است » .
جابر بن عبدالله از پیامبر(صلی الله علیه وآله ) نقل می کند که حضرت عیسی به هنگام ظهور مهدی (عج ) نزول خواهد کرد . (17 ) عبدالله بن عمر می گوید : « المهدی الذی ینزل علیه عیسی بن مریم و یصلی خلفه عیسی (علیه السلام );(18 ) مهدی , کسی است که عیسی بن مریم بر او نزول می کند و پشت سر او نماز می خواند » .
این گروه , حدیثی را که می گوید : « مهدی , از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است » , قبول نمی کند. ذهبی می گوید :
تفرد به محمد بن الولید مولی بنی هاشم و کان یضع الحدیث ;(19 )این حدیث را تنها محمد بن ولید , آزاد کرده ی بنی هاشم گفته است . و او , جاعل حدیث بود.
البته این گروه نیز تولد حضرت مهدی (عج ) و غیبت او را قبول ندارند. ابن حجر ادعا می کند : « همه مسلمانان غیر از امامیه , معتقدند که مهدی غیر از حجت (عج ) است ; چون , غیبت یک شخص , آن هم با این مدت طولانی , از خوارق عادات است ... » . (20 )
در پاسخ گروه اخیر باید گفت :
اولا , روایات نبوی متعددی وجود دارد که امامان دوازده گانه را با نام های آنان به طور روشن معرفی کرده اند , پس سخن او , باطل است .
از ابن عباس روایت شده که شخصی یهودی به نام نعثل , نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) آمد و سوال های بسیاری را مطرح کرد. او , از اوصیا نیز پرسید.
حضرت در پاسخ فرمود : « نخستین وصی من علی (علیه السلام ) و پس از او , حسن (علیه السلام ) و حسین (علیه السلام ) و امامان نه گانه از فرزندان اویند » . نعثل پرسید : « نام آنان چیست » . حضرت , نام تک تک امامان را تا امام دوازدهم (عج ) شمردند . (21 )
رسول خدا , در پاسخ جابر بن عبدالله انصاری که از ائمه ی بعد از علی (علیه السلام ) سوال کرده بود , فرمود : « بعد از علی (علیه السلام ) , حسن (علیه السلام ) و حسین (علیه السلام )امام هستند , سپس سید العابدین در زمان خودش , علی بن حسین (علیه السلام ) , سپس محمد بن علی باقر(علیه السلام ). تو , او را خواهی دید. وقتی او را دیدی , سلام مرا برسان . سپس جعفر بن محمد صادق (علیه السلام ) , سپس موسی بن جعفر کاظم (علیه السلام ) , سپس علی بن موسی رضا(علیه السلام ) , سپس محمد بن علی جواد(علیه السلام ) , سپس علی بن محمد نقی (علیه السلام ) , سپس حسن بن علی زکی (علیه السلام ) , و پس از او , قائم بالحق مهدی امت من , (محمد بن حسن صاحب زمان (علیه السلام ) امام است . او , زمین را پر از قسط و عدل می کند , همان گونه که پر از ظلم و جور شده است » . (22 )
ثانیا , شواهد تاریخی و گزارش های بسیاری وجود دارد که ولادت آن حضرت و ایام کودکی او را نقل کرده اند. برای نمونه , چند مورد از اقوال اهل سنت نقل می شود :
1 ـ حافظ سلیمان حنفی می گوید : « خبر معلوم نزد محققان و موثقان , این است که ولادت قائم (عج ) در شب پانزدهم شعبان (.255 ق ) در شهر سامرا واقع شده است » . (23 )
2 ـ خواجه محمد پارسا , در کتاب فصل الخطاب گفته است : « یکی از اهل بیت ابو محمد بن عسکری است که فرزندی جز ابوالقاسم که قائم و حجت و مهدی و صاحب الزمان نامیده می شود , باقی نگذاشت . او , در نیمه ی شعبان سال 255 هجری متولد شد . مادرش , نرجس نام دارد . او هنگام شهادت پدرش , پنج سال داشت » . (24 )
3 ـ ابن خلکان در وفیات الاعیان می نویسد : « ابوالقاسم محمد فرزند حسن عسکری فرزند علی هادی فرزند محمدجواد.... دوازدهمین امام از ائمه دوازده گانه شیعه است که به « حجت » معروف است ... ولادت او , روز جمعه , نیمه شعبان سال 255 هـ . ق است » . (25 )
4 ـ ذهبی نیز در سه کتاب از کتاب هایش , به ولادت امام مهدی (عج ) اشاره کرده و در کتاب العبر و در حوادث سال 256 هـ . ق می نویسد : « در این سال , محمدبن حسن بن علی الهادی فرزند محمدجواد فرزند علی الرضا فرزند موسی الکاظم فرزند جعفر الصادق علوی حسینی , به دنیا آمد. کنیه اش , ابوالقاسم است و رافضیان , او را الخلف الحجه , مهدی , منتظر و , صاحب الزمان می نامند. و او , آخرین امام از ائمه دوازده گانه است » . (26 )
5 ـ خیر الدین زرکلی (متوفی 1396 هـ . ق ) از علمای معاصر اهل سنت نیز در کتاب اعلام می نویسد : « او , در سامرا به دنیا آمد و هنگام وفات پدرش , پنج سال داشت و گفته شده که در شب نیمه شعبان سال 255 به دنیا آمده و در سال 265 هـ . ق غایب شده است » . (27 )
آیه الله العظمی صافی , دام عزه , در کتاب مهدویت , بیش از هفتاد و هفت نفر از علمای اهل را نام می برد که هر یک , به نحوی , ولادت آن حضرت را بیان کرده اند . (28 )
بنابراین , اگر برخی از اهل سنت می گویند : « حضرت مهدی (عج ) به دنیا نیامده است . » , ادعایی بی اساس است که حتی با گفته ها و نوشته های بزرگان خودشان نیز سازگار نیست .
شاید برخی از اهل سنت همانند ابن حجر هیثمی , طولانی بودن عمر را دلیل بر عدم ولادت امام مهدی (عج ) بدانند , ولی باید گفت , خدایی که قادر است عیسی بن مریم را زنده نگه دارد تا به مهدی (عج ) اقتدا کند و یونس را در شکم ماهی محافظت کند و یا به نوح پیامبر , نهصد و پنجاه سال عمر بدهد , آیا قدرت ندارد به مهدی (عج ) عمر طولانی عنایت کند(29 ) خود اهل نیز به زنده بودن عیسی , خضر , صالح , و ... معتقدند .
نتیجه این که ولادت حضرت مهدی , امری است مسلم و قطعی و خود اهل سنت هم به آن واقفند و عوامل و انگیزه های دیگری وجود دارد که نمی گذارد حق را بازگو کنند و حقانیت شیعه و وجود امام زمان (عج ) را ثابت کنند.
پانوشت ها :
(1 ) . عون المعبود , (شرح سنن ابی داود) , ج 11 , ص 362 (به نقل از الطریق الی المهدی المنتظر , سعید ایوب , ص 1 ) .
(2 ) . نظم المتناثر فی الحدیث المتواتر , ص .226 (به نقل از الطریق الی المهدی المنتظر , ص 91 ) .
(3 ) . البدایه و النهایه , ج 6 , ص .281
(4 ) . الامام المهدی (علیه السلام ) , شیخ محمد باقر ایروانی , ص .11
(5 ) . تاریخ ابن خلدون , ج 1 , ص .199
(6 ) . تفسیر المنار , ج 10 , ص 393 , ج 9 , ص 499 .507
(7 ) . تاریخ ابن خلدون , ج 1 , ص 555 , فصل .52
(8 ) . در مورد کسانی که به ذکر احادیث مربوط به امام مهدی (علیه السلام )پرداخته اند , به : المهدی المنتظر فی الفکر الاسلامی , ص 2926 مراجعه شود.
(9 ) . مسند احمد , ج 1 , ص 377 , ح 3563 ; الصواعق المحرقه , ص .249
(10 ) . مسند احمد , ج 3 , ص 36 , ح 10920 ; کنزالعمال , ج 14 , ص 271 , ح .38691
(11 ) . سنن ابی داود , ج 4 , ص 106 و 107 , ح .4282
(12 ) . سنن ابن ماجه , کتاب الفتن , ح .4029
(13 ) . کنزالعمال , ج 14 , ص 264 , ح .38663
(14 ) . اطنار المنیف , ابن قیم جوزی , ص 151 (به نقل از الامام مهدی , میلانی , ص 21 ) .
(15 ) . کنزالعمال , ج 14 , ص 268 , ح .38678
(16 ) . السنن الوارده فی الفتن و غوائلها و الساعه و اشراطها , عثمان بن سعید المقری , ج 5 , ص 1057 , نشر دارالعاصمه , ریاض , چاپ اول , 1416 هـ .
(17 ) . همان , ج 6 , ص .1237
(18 ) . الفتن , ج 1 , ص 373 , نعیم بن حماد المروزی , مکتبه التوحید , قاهره , چاپ اول , .1412
(19 ) . الصواعق المحرق , ابن حجر هیثمی , ج 2 , ص 478 , موسسه الرساله , بیروت , چاپ اول , .1997
(20 ) . همان , ج 2 , ص .482
(21 ) . اصول کافی , ثقه الاسلام کلینی , ترجمه سید جواد مصطفوی , ج 1 , نشر فرهنگ اهل البیت .
(22 ) . الاحتجاج , احمد بن علی طبرسی , تحقیق ابراهیم بهادری و ... , ج 1 , ص 168 , انتشارات اسوه , چ دوم , سال .1416 نیز درباره ی احادیثی که نام ائمه (علیهم السلام ) را ذکر کرده اند , به صحیح مسلم , ج 6 , ص 3 و 4 , باب الاماره , رجوع شود .
(23 ) . ینابیع الموده , شیخ سلیمان قندوزی حنفی , ص .179
(24 ) . همان مدرک .
(25 ) . وفیات الاعیان , ابن خلکان , ج 4 , ص .562
(26 ) . العبر فی خبر من غبر , ج 3 , ص .31
(27 ) . الاعلام , ج 6 , ص .80
(28 ) . امامت و مهدویت , ج 2 , ص 56 ـ 241 , چاپ بهمن , نوبت اول .
(29 ) . به بحارالانوار , ج 51 , ص 99 ـ 102 رجوع شود .
روایات فراوانی درباره امام مهدی (عج ) , وارد شده به حدی که به حد تواتر می رسد. این امر در میان علمای اهل سنت شیوع دارد , به گونه ای که از جمله معتقدات آنان به شمار می آید
همان گونه که گفته شد , اهل سنت بالاتفاق به مهدویت معتقد هستند و به دلیل وجود روایت های متواتر , ظهور حضرت مهدی (عج ) در آخرالزمان را جز اعتقادات قطعی خود می دانند
مهدویت از دیدگاه دین پژوهان غربی
فرزندم مهدي بيا!
موعود آسمان و زمين
نور ديده من!
عزيز حاضر ترينم!
يابن الحسن!
ديريست كه آدميان چشم به راه تو اند ؛
ديريست كه باور آمدنت خيال دلهاست ؛
ديريست كه قنوت نماز ما، طلب فرج توست!
ديريست كه ظلم غالب است و حق مظلوم ؛
ديريست كه شب سر رفتن ندارد و صبح هواي آمدن نمي كند.
ديريست كه روزگار تو با روزگار من يكي شده و تو خود،
تداوم ستودني همه ي آرمان خدايي من گشته اي
يابن الحسن!
قصه من و تو قصه ي عصمت و عدالت است
حكايت دير و زود تمناي حق است
پيامبر كه رفت، من ماندم و انتظاري سخت
من ماندم و زخم زخم امامت.
من ماندم و ميراث از دست رفته نبوت
وتو امروز وارث اين همه اي!
آن روز شانه هاي خسته ام تاب ستم را نداشت و
دل غمديده ام نيز، خاموشي علي را تاب نمي آورد
پس به طلب فدك برخواستم
و به خدا قسم فدك براي من فدك نبود، پيامبر بود، علي بود،
حسن بود، پدرت حسين بود...
و تو بودي!
ومن حق همه را مي خواستم، آنچنان كه تو
و بر تمامت ظلم فرياد كرده بودم، آنچنان كه تو
و مي دانستم كه تو روزي خواهي آمد
روزي كه دير نيست، روزي كه همين فرداست
و مي دانستم آن روز، ملكوت پرده ي عشق را به نام تو ميزند
و زمين و آسمان به پابوس تو مي آيند
روزي كه دير نيست، روزي كه همين فرداست
يابن الحسن بيا!
بيا و زمين را ميزبان عدالت «علي» كن
بيا و تعبير صبوري «حسن» باش
بيا و فرياد عزيز دلم «حسين» را از غصه ي واماندگان برهان
يابن الحسن بيا!
بيا كه «سجاد» بي تاب آمدن توست
«محمد» برايت لحظه شماري مي كند
امام شناسی از دیدگاه شیعه
امام و پیشوا به کسى گفته مىشود که پیش جماعتى افتاده رهبرى ایشان را در یک مسیر اجتماعى یا مرام سیاسى یا مسلک علمى یا دینى به عهده گیرد و البته به واسطه ارتباطى که با زمینه خود دارد در وسعت و ضیق،تابع زمینه خود خواهد بود
.آن حضرت بهواسطة رابطه مستقیمی که بر اثر برنامهریزیهای خاص در زمان غیبت صغری با مردم داشت، این امکان را یافته بود که یاران خود را گرد آورد و با قدرت، کار خود را شروع کند. قدرتهای حاکم آن زمان نیز به این مرتبه از توان و نیروی دهشتناک که انسان امروزه براثر پیشرفت علم و صنعت به آن دست یافته است، نرسیده بود.
جواب این است که هر کاری برای تغییر ساختار جامعه بهوقوع پیوندد؛ موفقیت آن بستگی به یک سلسله شرایط و زمینههای خارجی دارد و تا همه آن شرایط کاملاً تحقق نیابد امکان رسیدن به هدف وجود ندارد.
البته آن تغییرات اجتماعی که سرچشمهای الهی دارد از نظر پیام، ربطی به عوامل خارجی ] مانند وضعیت سیاسی، اجتماعی جامعه، واقعیتهای بینالمللی، تواناییهای مردم و... [ ندارد؛ زیرا پیامی که زیربنای این تغییرات است، الهی و آسمانی است و شرایط خارجی در آن مؤثر نیست ولی از جنبه اجرایی به شرایط بیرونی متکی است و موفقیت و زمان انجام آن بستگی به آن دارد و درست به همین جهت بوده است که آسمان در انتظار ماند تا پنج قرن از جاهلیت بگذرد و آنوقت آخرین پیام خود را بهواسطة حضرت محمد، صلّیاللهعلیهوآله، فرستاد؛ و با آنکه جهان در دوران فترت نیاز شدید به پیامبر داشت ولی بهخاطر وابستگی اجرایی به شرایط خارجی در آن تأخیر شد. این عوامل خارجی که اجرای اصلاحات بدان نیاز دارد برخی عبارت است از فضای مناسب و جو عمومی برای تغییرات موردنظر و برخی جزئیات است که جنبش انقلابی در پیچ و خمهای باریک آن را میطلبد.
برای نمونه، انقلابی که «لنین» در روسیه با موفقیت رهبریکرد بهعامل مهمی مانند جنگ جهانی اول وسست شدن پایه امپراتوری تزار وابسته بود که در ایجاد فضای مناسب برای انقلاب سهم بسزایی داشت و عوامل جزئی و محدود دیگری نیز در آن مؤثر بود مانند اینکه «لنین» توانست به سلامت وارد روسیه شود و انقلاب را رهبری کند که اگر هر حادثهای باعث تأخیر ورود او شده بود؛ احتمال داشت انقلاب نتواند به این سرعت حاکم شود.
آری، سنت تغییرناپذیر الهی بر این است که اجرا و ایجاد تغییرات اصلاحی بستگی به عوامل خارجی، فضای مناسب و جو عمومی داشته باشد و بههمین جهت بوده است که اسلام پس از یک دوره طولانی و پس از چندین قرن، ظهور کرد.
پس با اینکه خدای بزرگ، توانایی دارد همه مشکلات و همه سختیها را برای پیام رسانیهای آسمانی، هموار و بهوسیله اعجاز فضای مناسب ایجاد کند، این روش را انتخاب نکرده است؛ زیرا امتحان و ابتلا و رنجی که مایه تکامل انسان میشود درصورتی تحقق مییابد که تحولات، طبیعی و مطابق با شرایط خارجی باشد. البته این مانع نیست که خداوند در برخی جزئیات دخالت کند، جزئیاتی که در اصل فضای مناسب مؤثر نیست ولی گاهی برای ایجاد تحرک لازم است؛ مانند کمکها و توجهات غیبی که خداوند در لحظههای حساس و بسیار دشوار به اولیای خود میکند چنانکه: آتش نمرود برای ابراهیم گلستان میشود و دست آن یهودی پیمان شکن که شمشیر بر روی پیامبر کشید از حرکت میافتد و یا تندباد شدیدی که چادرهای کافران و مشرکان را زمانی که در جنگ خندق، مدینه را محاصره داشتند از ریشه درمیآورد و ترس و وحشت را در دلهای آنان میافکند.
ولی همه اینها از جزئیات فراتر نمیرود و در زمانی که زمینه و شرایط برای اصلاحات عمومی کاملاً آماده است کمکهای فوریتی، صورت طبیعی بهخود میگیرد و با واقعیتهای خارجی مطابقت میکند.
ما موقعیت امام زمان، علیهالسلام، را با این دید بررسی میکنیم تا دریابیم که انقلاب او از نظر اجرا همانند همه انقلابها به زمینههای عینی و خارجی بستگی دارد و بایستی فضای مناسب موجود باشد. از اینرو طبیعی است که منتظر آن شرایط باشیم. همه میدانند که حضرت مهدی کارش محدود به یک منطقه و یک بخش از جهان نیست و رسالتی که از جانب خداوند بزرگ بر دوش اوگذاشته شده، جهانی است و بایستی همه بشریت را از تاریکی ستم به روشنایی عدل، رهنمون گردد. برای اجرای چنین تحوّل بزرگی تنها وجود رهبر صالح کافی نیست وگرنه در همان زمان پیامبر این شرط وجود داشت. پس این تحوّل بزرگ، فضای مناسب جهانی میطلبد که همة زمینههای خارجی لازم برای انقلاب عمومی در آن وجود داشته باشد.
عامل اساسی در ایجاد این فضای مناسب و پذیرش پیام جدید عدالت از طرف مردم همانا احساس پوکی و پوچی است که انسان متمدن آن روز خواهد کرد و منشأ این احساس، تجربههای مختلف بشری از تمدن است؛ تمدنی که جنبههای منفی آن پشت او را خم میکند و به آنجا میرسد که میفهمد شدیداً نیاز به کمک دارد و از عمق جان، توجه خود را به عالم غیب یا منبعی مجهول، معطوف میدارد.
امّا از نظر پیشرفتهای مادی میتوانیم بگوییم در آینده شرایط برای رساندن پیام به جهانیان بهتر از گذشته است؛ زیرا بخشهای مختلف دنیا به هم نزدیک میشوند، مردم میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و وسایلی که یک سازمان مرکزی برای آگاهسازی ملتها از رسالت جدید بدان نیاز دارد، در دسترس میباشد.
امّا آنچه در سؤال به آن اشاره شده که هرچه بیشتر در ظهور آن حضرت تأخیر بیفتد، ابزار و آلات جنگی پیشرفتهتر خواهد شد، درست است ولی این ابزار و آلات مادی برای کسانی که روحیه خود را باختهاند و از درون پوسیدهاند به چه کار میآید؟
چه بسا در طول تاریخ که کاخ یک تمدن بزرگ با اولین تلنگر فرو ریخته است، چرا؟ برای اینکه چنین بنایی درواقع از قبل فرو ریخته بوده است و هیچگونه پشتوانه و تکیهگاهی نداشته است.