دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 344145
تعداد نوشته ها : 228
تعداد نظرات : 183
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

چگونگی انتظار و وظیفه ما
انقلاب مهدی(عج) تحوّلی عظیم در تاریخ بشر است. درخصوص تحوّلات تاریخی، دو نوع بینش وجود دارد كه بر اساس هر یك، انتظار، معنای خاصّی می‌یابد. یك دیدگاه این است كه تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست یا اگر ضابطه‌مند است، اراده انسانی درآن نقشی ندارد و بر روند تاریخ، جبری حاكم است. كسی كه معتقد باشد تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست، باید قائل شود به این‌كه این تحولات قابل شناختن نیستند؛ پس قیام مهدی(عج) را هم نمی‌توان تحلیل كرد؛ آن‌گاه انتظار، یعنی منتظر یك حادثه عجیب و غریب ماندن و كاری نكردن تا بلكه دستی از غیب برون آید و كاری بكند. این‌جا است كه باب تأویلات نادرست در خصوص احادیث ظهور، باز می‌شود و حتّی برخی خواهند گفت: چون جهان باید پر از ستم شود تا مهدی بیاید، پس ما هم به رواج ظلم كمك كنیم. كسی هم كه قائل باشد تحوّلات، ضابطه‌مندند، امّا اراده انسانی در آن‌ها نقشی ندارد نیز چاره‌ای ندارد جز این‌كه بگوید: كاری نمی‌توان كرد و یگانه كار، حركت در همین سیر جبری است و باز هم در این منطق، اصلاحات مردود است. بر اساس هر دو رویكرد این دیدگاه، قیام مهدی صرفاً ماهیت انفجاری دارد و فقط و فقط از گسترش و اشاعه ستم‌ها و تبعیض‌ها ناشی می‌شود؛ آن‌گاه كه صلاح به نقطه صفر برسد، حقّ و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد و باطل یكّه‌تاز میدان شود، این انفجار رخ می‌دهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد) از آستین بیرون می‌آید (مطهری، 1371: ص 56 ـ 64
).
دیدگاه دوم آن است كه تحوّلات تاریخی ضابطه‌مندند و اراده انسانی در آن‌ها نقش دارند كه در بخش اوّل در واقع مبانی این دیدگاه را تبیین كردیم. در این دیدگاه نیز دوگونه تصویر وجود دارد كه شاید بتوان تفاوت دكتر شریعتی و استاد مطهری را در مسأله انتظار در این موضع دید. یك تصویر اگزیستانسیالیستی است كه در این تصویر، اراده انسان نقش بسیار مهمّی دارد؛ امّا هدفی ورای انسان قائل نیست و معتقد است كه خود انسان باید هدف برای خود بیافریند (مطهری، 1372 الف: ص 51 ـ 46). در واقع از دید آن‌ها، پذیرش هر هدفی ورای انسان و حركت انسان به سمت آن هدف مستلزم از خود بیگانگی است؛ پس از پیش نباید هیچ هدفی را برای انسان قائل شد؛ بلكه هر كسی هر هدفی دلش می‌خواهد برای خود برگزیند و به سمت آن حركت كند؛ امّا اشكالات این تصویر اگر بیش‌تر از دیدگاه قبل نباشد، كم‌تر نیست. مهم‌ترین اشكالش این است كه اصلا آفریدن ارزش به معنای دقیق كلمه سخنی بی‌معنا است. آیا به واقع معقول است كه انسان فرض كند در مقابلش هدفی هست؛ آن‌گاه به سمت آن هدف فرضی و برای رسیدن به آن حركت كند. این مثل كار بت پرست‌ها است كه بت را می‌آفریدند و بعد می‌پرستیدند و انسان داستان آن مرد ساده‌لوح را به یاد می‌آورد كه برای رهایی از آزار بچه‌ها به آن‌ها گفت: در كوچه بالاتر آش نذری می‌دهند و وقتی بچه‌ها به آن سمت دویدند، با خود گفت شاید واقعاً آش می‌دهند و خودش هم به آن سمت حركت كرد. هدف فرضی معنا ندارد، هدف باید واقعی باشد؛ امّا در عین حال برگرفته از عمق وجود خود آدمی باشد به نحوی كه حركت به سمت آن، حركت كمالی برای خود تلقّی شود، نه حركتی به سمت از خود بیگانگی. در هر حال، در این تصویر انتظار به معنای اعتراض همیشگی به هر وضعی است و مستلزم اصالت انقلاب است؛ یعنی اگر هیچ هدف خاص و معینی قبول نشود، آن‌گاه به هر حالتی انسان باید معترض باشد و هیچ هدفی را كه عده‌ای پذیرفته‌اند نپذیرد؛ زیرا دیگر انتظار به پایان خواهد رسید، و به نظر می‌رسد دیدگاه دكتر شریعتی در كتاب انتظار، مكتب اعتراض چنین مبنایی داشته باشد
.
در تصویر دوم از دیدگاه باید گفت: درست است كه اراده انسانی نقش مهمّی در تحولات تاریخی دارد؛ امّا با توجّه به اصالت فطرت و جهتگیری واقعی درون انسان به سمت هدف واقعی، این انتظار معنای خاصّی می‌یابد، و آن اوّلاً قبول این است كه حق از باطل قابل تشخیص است و ثانیاً وظیفه اصلی منتظر تقویت دائم جبهه حق و تلاش برای مشخّص‌تر كردن مرز حق و باطل برای به ثمر رسیدن آن نبرد عظیم جهانی خواهد بود. بدین معنا، انتظار، هم به لحاظ فردی و هم به لحاظ اجتماعی نه تنها حالت سلبی نیست، بلكه فعل ایجابی است كه بر تمام افعال ما سایه می‌افكند و بدین سبب، افضل اعمال شمرده شده است.به لحاظ فردی كسی می‌تواند واقعاً منتظر حكومت عدل باشد و آرزوی عدالت جهانی را در سر بپروراند كه خودش با عدل خو‌گرفته باشد و مزاجش با عدل سازگار باشد. كسی می‌تواند منتظر عدل جهانی باشد كه عدل را دوست داشته باشد و كسی كه عدل را دوست داشته باشد، در درجه اوّل خودش اهل عدل خواهد بود و این است كه گفته‌اند: منتظران مصلح، خود، باید صالح باشند. به لحاظ اجتماعی نیز هر حركت اصلاحی كه در جهت پیروزی حق باشد، وظیفه منتظران است؛ پس اصلاحات جزئی و تدریجی نه تنها محكوم نیست، بلكه به نوبه خود، آهنگ حركت تاریخ را به سود اهل حق تند می‌نماید و بر عكس، فسادها، تباهی‌ها و فسق و فجورها كمك به نیروی مقابل است و آهنگ حركت تاریخ را به زیان اهل حق كُند می‌كند؛ بنابراین در این بینش آن‌چه باید رخ دهد، از قبیل رسیدن یك میوه بر شاخه درخت است نه از قبیل انفجار یك دیگ بخار. درخت هر چه بهتر از نظر آبیاری و ... مراقبت گردد و هر چه بیش‌تر با آفاتش مبارزه شود، میوه بهتر و سالم‌تر و احیاناً زودتر تحویل می‌دهد (مطهری، 1371: ص 47
).
بدین معنا، وظیفه كلّی ما در برابر مسأله جهانی شدن نیز روشن می‌شود. جهانی‌شدن در منظر اسلامی یعنی تحقّق حكومت عدل جهانی كه مقدّمه آن نبرد نهایی حق و باطل است و برای این نبرد باید جبهه حق را تقویت كرد و این همان سخن امام خمینی(ره) است كه ما انقلاب خود را به جهان صادر خواهیم كرد؛ البتّه باید توجّه داشت كه تقویت این جبهه پیش از آن‌كه تقویت نظامی باشد، تقویت فرهنگی و معنوی است؛ زیرا اساس هویت این جبهه، معنویت است و مقصود این است كه باید حق و عدل را هر چه واضح‌تر و صیقلی‌تر آشكار كرد و توان فهم مردم از حق و عدل را افزایش داد؛ به گونه‌ای كه مردم بتوانند حكومت عدل را تحمّل كنند! خوب است به این نكته توجّه كنیم كه حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه ـ بالاتر از حضرت علی نیست؛ پس ویژگی مهمّ حكومت عدل مهدی، به فاعل آن برنمی‌گردد؛ بلكه به قابل برمی‌گردد؛ یعنی در زمان مهدی(عج) مردم به حدّی از بلوغ فكری رسیده‌اند كه بتوانند حق را از باطل تشخیص دهند و تسلیم دشمنانی نشوند كه می‌كوشند لباس باطل بر چهره حق بپوشانند تا مردم را از آن رویگردان كنند و به جای آن باطلی كه با حق مخلوط شده، به خورد آن‌ها بدهند؛ امّا مردمی كه درك صحیح و معقولی از عدل ندارند، حتّی حكومت علی(ع) نیز بر آن‌ها تنگ می‌آید؛ هرچند ‌كه نمی‌دانند. به تعبیر امیرمؤمنان من ضاق علیه العدل فالجور علیه اُضیق (نهج‌البلاغه، خطبه 15
).
با توجّه به آن‌چه در خصوص انتظار گفته شد، خوب است نگاهی دوباره به حدیث معروفی بیندازیم كه می‌گوید ظهور در زمانی رخ می‌دهد كه زمین پر از ستم شده باشد كه این حدیث چگونه با مباحث پیشین قابل جمع است. می‌توان چنین گفت
:
اوّلاً پر از ظلم شدن، از علایم ظهور است نه از علل ظهور. در واقع‌، شرح مذكور كه می‌گفت باید به شیوع ظلم كمك كرد، از این پندار ناشی بوده كه شیوع ظلم، علتِ ظهور است؛ ‌در حالی كه علّت ظهور این است كه مقدّمات ظهور (همان مشخّص شدن جبهه حق و باطل و تقویت جبهه حق) آماده شده باشد. برای این‌كه تفكیك مفهوم علامتِ شی و علّت شی بهتر مشخّص شود می‌توان از این تمثیل استفاده كرد
.
فرض كنید در یك ایستگاه قطار، تابلویی درست كرده‌اند كه یك دقیقه قبل از ورود هر قطار به ایستگاه، آمدن آن را اعلام می‌كند، و البتّه بعد از این اعلام، قطار می‌آید. در این‌جا این اعلام، علامت آمدن قطار است نه علت آمدن قطار، و اگر ما بخواهیم به آمدن قطار كمك كنیم، باید به موتور محرّك قطار بیندیشیم، نه به دست كاری كردن در تابلوِ مذكور. ما هر قدر تابلو را تغییر دهیم، به خودی خود تأثیری در آمدن قطار ندارد
.
بحث شیوع ظلم نیز این گونه است و از این‌گونه علامت‌ها كه خودشان علّت نیستند، در خصوص ظهور موارد متعدّدی گفته شده است؛ نظیر مثلاً آمدن دجال. همان طور كه معنا ندارد برای تعجیل در ظهور، بگردیم یك نفر به نام دجال بیابیم و از او حمایت كنیم كه اقدامات خاصی را انجام دهد، به همین ترتیب معنا ندارد برای تعجیل در ظهور، به افزایش ظلم بپردازیم
.
ثانیاً آن‌گونه كه استاد مطهری هم متذكّر شده، در این حدیث تكیه بر روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است كه مستلزم گروه مظلوم است و می‌رساند كه قیام مهدی(عج) برای حمایت مظلومانی است كه استحقاق حمایت دارند. بدیهی است كه اگر در حدیث گفته شده بود زمین را پر از ایمان و صلاح و توحید می‌كند، بعد از این‌كه پر از كفر و شرك و فساد شده بود، مستلزم این نبود كه لزوماً گروهی مستحق حمایت وجود داشته باشد. در آن صورت بود كه می‌شد استنباط كرد كه قیام مهدی موعود برای نجاتِ حقِّ از دست رفته و به صفر رسیده است، نه برای نجات گروه اهل حق ـ ولو به صورت یك اقلیت. (مطهری، 1371: ص 66
).
ثالثاً به نظر می‌رسد با توضیحاتی كه در خصوص چگونگی تقویت جبهه حق داده شد (این‌كه وظیفه مهم، بالا بردن درك مردم درباره عدل و تشخیص حق از باطل است) می‌توان گفت: شاید مقصود از پر شدن زمین از ظلم، به اقتضای درك انسان‌ها باشد، نه به اقتضای افعال خارجی ظالمانه آن‌ها، یعنی شاید مقصود این است مردم به رشدی می‌رسند كه دیگر درك می‌كنند جهان پر از ظلم است و دیگر ظلم را تحمّل نمی‌كنند و برای همین منتظر عدل می‌شوند. برای این‌كه مسأله بهتر روشن شود می‌توان به تاریخ بشر نگاهی كرد؛ برای مثال مردم زمان فرعون در ظلمی بزرگ به سر می‌بردند؛ امّا می‌توان گفت: اعتراض جدّی‌ به این ظلم نداشتند و گویی كه به آن وضع راضی بودند یا حتّی برای این‌كه مقایسه بهتر شود اگر میزان ظلمی كه در كلّ جهان حدود 50 سال پیش می‌رفت را با ظلم امروز مقایسه كنیم، شاید مقدارش بیش‌تر نشده باشد؛ امّا حسّاسیت مردم جهان به ظلم بیش‌تر شده است. جنایاتی كه امریكا در ویتنام انجام داد، شاید به مراتب شدیدتر از جنایاتی باشد كه امروزه در عراق مرتكب می‌شود؛ امّا اعتراض جهانی كه امروزه به این جنایات می‌شود، در آن روز به آن جنایات نمی‌شد
.
رابعاً كنار این حدیث، احادیث دیگری نیز وجود دارد مبنی بر این‌كه ظهور تحقّق نمی‌پذیرد، مگر این‌كه هر یك از شقی و سعید به نهایت كار خود برسد؛ یعنی سخن در این است كه هر دو گروه به نهایت كار خود می‌رسند نه این‌كه فقط اشقیا به نهایت درجه شقاوت برسند. همان‌طور كه در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است كه به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق می‌شوند. معلوم می‌شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینه‌‌هایی عالی وجود دارد كه چنین گروهی را پرورش داده است. این خود می‌رساند كه نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است، بلكه فرضاً اگر اهل حق از نظر كمّیت قابل توجّه نباشند، از نظر كیفیت ارزنده‌ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهداء. افزون بر این كه از نظر روایات اسلامی، در مقدّمه قیام و ظهور امام، یك سلسله قیام‌های دیگر از طرف اهل حق صورت می‌گیرد كه به طور قطع این‌ها نیز ابتدا به ساكن و بدون زمینه قبلی رخ نمی‌دهد و حتی در برخی روایات سخن از دولتی از اهل حق است كه تا قیام مهدی ادامه می‌یابد (مطهری، 1371: ص 67).

بخش سوم: آثار انتظار
در خصوص اعتقاد به مهدویت و ظهور منجی جهانی دو نوع اثر را می‌توان بررسی كرد: اوّل آثار عملی‌ كه بر این باور مترتّب است؛ یعنی اگر به ظهور مهدی اعتقاد داشته باشیم، چه كار باید بكنیم. این همان بحث انتظار بود كه در بخش پیشین گذشت. دسته دوم آثاری است كه به لحاظ نظری و گرایشی بر این اعتقاد مترتّب است كه به این لحاظ می‌تواند پاسخی دیگر به چرایی بحث انتظار باشد؛ یعنی باید منتظر بود؛ زیرا انتظار واقعی كه شرحش در بخش قبل گذشت، این آثار را در جان آدمی به ارمغان می‌آورد كه این‌جا به برخی از مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌كنیم
:
1.
تحقّق خوف و رجای معقول در تمام تلاش‌های اجتماعی
.
1
ـ 1. رجای معقول (خوش‌بینی به آینده بشر
):
درباره آینده بشر نظرات مختلف است. برخی می‌گویند شر و فساد و بدبختی، لازمه لاینفك حیات بشری است و لذا زندگی بی‌ارزش است و عاقلانه‌ترین كارها خاتمه دادن به حیات و زندگی است.برخی هم معتقدند: بشر در اثر پیشرفت حیرت‌‌آور تكنیك و ذخیره كردن انبارهای وحشتناك وسایل تخریبی، به مرحله‌ای رسیده كه بیش از یك گام با گوری كه با دست خود كنده فاصله ندارد؛ در حالی كه در منظر ما، ریشه فسادها و تباهی‌ها نقص روحی و معنوی انسان است. انسان هنوز دوره جوانی و ناپختگی را طی می‌كند و خشم و شهوت بر او و عقلش حاكم است. انسان بالفطره در راه تكامل فكری و اخلاقی و معنوی پیش می‌رود. نه شر و فساد لازم لاینفك طبیعت بشر است و نه جبر تمدّن، فاجعه خودكشی دسته جمعی را پیش خواهد آورد؛ بلكه جریان مبارزه حقّ و باطل ادامه می‌یابد و جلو می‌رود تا آن‌جا كه در نهایت منجر به حكومت عدل حضرت مهدی(عج) خواهد شد و چنین نیست كه زحمات اصلاحگران به سرانجام نرسد (مطهری، 1371: ص 59 و 60، و نیز 1372 الف: ص 58
).
انسان در حالت عادی وقتی فراوانی ظلم و فساد و غلبه ظاهری ظالمان را در جهان می‌بیند، گاه با خود می‌اندیشد كه آیا می‌توانیم در مقابل این موج عظیم كاری از پیش ببریم و وعده ظهور به ما می‌گوید كه همه كارهای شما به سرانجام می‌رسد: وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ (انبیا (21): 105
).
1
ـ 2. خوف معقول ( امید واهی نداشتن به تلاش‌های خود): وعده منجی جهان در عین حال به ما می‌گوید كه به تلاش‌های خودتان فی نفسه امید نامحدود نداشته باشید؛ یعنی از خودتان انتظار نداشته باشید كه كلّ عالم را به تنهایی اصلاح كنید. اقدامات شما شرط لازم برای اصلاح جهانی است؛ امّا شرط كافی نیست؛ یعنی خلاصه جامعه بشری در سیر تكاملی‌اش از مهدی بی‌نیاز نخواهد بود
.
2.
توجّه به كیفیت به جای توجّه به كمیت: در تلاش‌های اجتماعی آن‌چه مهم است، تقویت فرهنگی و معنوی جبهه حق است كه این اقدام كیفی است، نه كمّی؛ یعنی آن‌چه مقدّمه ظهور است این نیست كه به لحاظ شناسنامه‌ای تعداد مسلمانان یا شیعیان افزایش یابد؛ بلكه آن‌چه اولویت بیش‌تری دارد، این است كه انسان‌ها تشنه حقیقت و عدالت شوند؛ پس تعداد یاران اوّلیه و اصلی حضرت شاید كم باشد؛ امّا چنان‌كه گفتیم، به لحاظ كیفیت در زمره برترین انسان‌هایند كه هر یك می‌تواند انقلابی در جان‌ها ایجاد كند. به تعبیر یكی از بزرگان، یاران مهدی(عج) اشخاصی از سنخ امام خمینی(ره) یا بالاتر از او خواهند بود. در واقع این‌كه خوبان هم باید به نهایت كار خود برسند، تاكید مهمّی است بر این‌كه بیش از كمّیت به كیفیت باید اندیشید
.
3.
خروج از پارادایم‌های رایج در تفكر غربی: دوره جدید، دوره سیطره فرهنگی جهان غرب بر عالم است و منتظر واقعی انسانی است كه تحت این سیطره واقع نمی‌شود. ما امروزه بسیاری از سخنان، گرایش‌ها، رفتارها و ... را به گونه‌ای تنظیم می‌كنیم كه در جهان مدرن و با الگوهای مدرن مقبولیت داشته باشد. از باب نمونه می‌توان به همین مسأله جهانی‌شدن اشاره كرد؛ در حالی‌كه معتقد به ظهور مهدی، با معادلاتی رفتار می‌كند كه در ظرف محدود معادلات دنیایی رایج در جهان مدرن نمی‌گنجد؛ بدین سبب، تمام معادلات آن‌ها را به راحتی به هم می‌ریزد كه باز در این زمینه, نگاهی به سیره زندگانی امام خمینی(ره) می‌تواند عبرت آموز باشد.

حسین سوزنچی

منابع و مآخذ:
1.
قرآن كریم
.
2.
نهج‌البلاغه. تصحیح محمد دشتی، مؤسّسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم، اول 1364ش
.
3.
ابراهیمی دینانی، غلامحسین. قواعد كلی فلسفی در فلسفه اسلامی. تهران، مؤسّسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، دوم، 1372ش، ج3
.
4.
جوادی آملی، عبدالله. رحیق مختوم شرح حكمت متعالیه، قم، مركز نشر اسراء، اول، 1375ش، بخش پنجم از جلد اول
.
5.
سوزنچی، حسین. حل پارادوكس آزادی در اندیشه شهید مطهری، قبسات، زمستان 1382 و بهار 1383، ش 30 و 31
.
6.
شریعتی، علی. انتظار مكتب اعتراض، تهران، نشر الهام، 1362ش
.
7.
صدر المتالهین شیرازی. محمد بن ابراهیم قوام، الحكمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چهارم، 1410ق، ج 8
.
8.
طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت، موسسه اعلمی للمطبوعات، دوم 1422ق
.
9.
طباطبایی، سید محمد حسین، انسان از آغاز تا انجام، صادق لاریجانی، تهران، انتشارات الزهرا، 1363ش
.
10.
مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن. قم، دفتر نشر اسلامی،‌1375ش
.
11.
مطهری، مرتضی، انسان كامل، تهران: صدرا، اوّل، 1367ش، الف
.
12.
ــــــــــــــ ، امدادهای غیبی در زندگی بشر، تهران؛ صدرا، سوم 1367ش،ب
.
13.
ــــــــــــــ ، پانزده گفتار، تهران، صدرا، اوّل، 1380ش
.
14.
ــــــــــــــ ، تكامل اجتماعی انسان، به ضمیمه هدف زندگی و ... . تهران، صدرا، هفتم، 1372ش، الف
.
15.
ــــــــــــــ ، حق و باطل تهران، صدرا، سیزدهم، 1372ش ب
.
16.
ــــــــــــــ ، سیری در سیره ائمه اطهار، تهران، صدرا، پنجم، 1369
.
17.
ــــــــــــــ ، سیری در سیره نبوی، تهران، صدرا، نهم، 1370
.
18.
ــــــــــــــ ، سیری در نهج‌البلاغه، تهران، صدرا، نهم، 1372 ج
.
19.
ــــــــــــــ ، عدل الهی، تهران، صدرا، هشتم، 1373 الف
.
20.
ــــــــــــــ ، فطرت، تهران، صدرا، چهارم، 1372 د
.
21.
ـــــــــــــ ، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، تهران، صدرا، دوازدهم، 1371
.
22.
ــــــــــــــ ، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ج5، جامعه و تاریخ، تهران، صدرا، هفتم، 1374
.
23.
ــــــــــــــ ، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ج6، زندگی جاوید یا حیات اخروی، تهران، صدرا، هشتم، 1373 ب.


دسته ها :
جمعه هفدهم 6 1385
X