دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 327794
تعداد نوشته ها : 228
تعداد نظرات : 183
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

شروع مبارزات:

 

حوزه علمیه قم در سال 41 با ندای حضرت امام خمینی (ره) به پا خاست و شوری دیگر در این مرکز علم و تقوی و جهاد پدید آمد. ندای قیام و مبارزه از حوزه علیمه قم به سایر حوزه های علمیه دینی نیز منتقل گردید که مهمترین آنها حوزه بزرگ مشهد بود. آیت الله العظمی خامنه ای در این مورد نقش سازنده و عظیمی را ایفا نمود و ضمن فعالیتهایی که در قم داشت ارتباط خود را با علما و طلاب مشهد تقویت کرد، و کوشید با استفاده از فعالیتهای سایر علمای خراسان هرچه بیشتر و بهتر طلاب را تجهیز نمایند. این فعالیتها آنچنان موثر و چشمگیر بود که در سال 42 از طرف امام مأموریت یافتند سه پیام را به مشهد ببرند. سه پیامی که با محرم سرنوشت سازی که 15 خرداد در آن اتفاق افتاد ارتباط داشت.

 

پیام اول: برای علما، خطبا و منبریها و سران هیئتهای مذهبی، درباره حمله به اسرائیل و مساله فیضیه.

 

پیام دوم: برای مرحوم آیت الله میلانی.

 

پیام سوم: برای حاج آقا حسن قمی.

 

این رسالت بخوبی به انجام رسید و پیامها توانست موجب تشدید مبارزات در خراسان گردد. آیت الله العظمی خامنه ای در این سفر گوشه هایی از این پیامها را در شهرهای بین راه روی منبر برای مردم خواندند و همه جا بذر قیام را پاشیدند. سپس با تنی چند از دوستان متعهد قرار گذاشتند به شهرهای مختلف استان سفر کنند و به ترتیبی که امام خمینی معین فرموده بودند. از روز هفتم محرم آن سال، مسائل روز و اوضاع سیاسی و اجتماعی و مساله فیضیه و نقشه های پنهانی رژیم را برای مردم شرح دهند و این بدان علت بود که پس از جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی و قضایای رفراندوم قلابی شاه و ضدیت او با اسلام و علماء و روحانیت و فاجعه ای که درفیضیه پدید آمد و نیز عزای عمومی نوروز سال 42 زمینه برای قیام عمومی علیه رژیم ستمشاهی پدید می آمد. محرم آن سال بهترین موقعیت را به دست داد، لذا امام و روحانیت به بهترین نحو از آن استفاده کردند. و از روز هفتم مطالب اساسی و حقایق با نهایت صراحت برای مردم بیان گردید و مقرر شد تا چهره منفور شاه از پس نقاب اصلاح طلبی برای مردم آشکار گردد. سهم آیت الله العظمی خامنه ای شهر بیرجند شد که مرکز قدرت و سیطره رژیم و به اصطلاح تیول اسدالله علم نخست وزیر وقت بود. حضرت آیت الله العظمی خامنه ای پس از ورود به بیرجند از روز سوم محرم منبر می روند و با آگاهی بخشیدن به مردم نهضت را شروع می نمایند. ایشان روز هفتم محرم که جمعیت کثیری در مجلس شرکت کرده بودند قضایای مدرسه را با حالی پر شور و بیانی گیرا گفته و مردم را بطور عجیبی متأثر و آگاه می کنند. این منبر در شهر خیلی صدا می کند و فردا صبح در مجلس دیگری که در منزل شخصی بود جمعیت عظیمی می آیند و آنجا نیز مسائل روز مطرح می گردد. شهر بیرجند در این دو روز به شدت منقلب شده بود و مردم آمادگی خاصی پیدا کرده بودند. صبح روز نهم (روز تاسوعا) حضرت آیت الله العظمی خامنه ای منبر داغی می روند و اوضاع به گونه ای می شود که عوامل رژیم به شدت نگران می شوند. و با اینکه در روزهای تاسوعا و عاشورا معمولا روحانیون را دستگیر نمی کردند ولی از شدت وحشت ایشان را دستگیر می کنند. ایشان را 2 روز در بیرجند نگه می دارند و سپس به مشهد برده و به تحویل ساواک مشهد می دهند اما همین دستگیری نیز اثر مهمی در بیداری مردم می گذارد. اثرات این فعالیتها و پیامها به گونه ای بود که در محرم آن سال مشهد پس از تهران بیشترین دردسر را برای رژیم فراهم کرد. به همین علت طاغوت با حضرت آیت الله العظمی خامنه ای که رسول آن پیامها بود و خود نقش اساسی در قیام مردم داشت با شدت و خشونتی برخورد کرد که تا آن موقع سابقه نداشت با روحانیون اینگونه رفتاری بشود. یعنی ابتدا ایشان را به ساواک و از آنجا به زندانی مخروبه در دژبان می برند که حتی از وسایل اولیه زندان هم محروم باشند. پس از آزادی از زندان مجددا به مبارزه پرداخته و با دوستان قرار می گذارند هرکدام به یک نقطه از کشور بروند و حقایق را افشا نمایند. این سفرها و حرکت دسته جمعی آن هم پس از 15 خرداد و بازداشت حضرت امام، بسیار ارزشمند بود و دامنه آن که اکثر شهرها و روستاها را در بر می گرفت رژیم را مستأصل و وحشت زده کرد و لذا عکس العمل شدیدی نشان داد.

 

ماه رمضان سال 42 که مصادف با سالگرد رفراندوم قلابی شاه بود، امام خمینی در حبس بودند اما در غیاب ایشان روحانیت و بخصوص شاگردان نزدیک امام به کار پرداختند و برای آگاهی دادن به مردم به اطراف کشور رفتند. ایشان در کرمان دو سه روزی به سخنرانی و دیدار و مذاکره با علما و طلاب و افراد مبارز می پردازند وسپس به زاهدان می روند. در زاهدان در مسجد جامع منبر می روند که استقبال خوبی از سوی مردم می شود. شب شانزدهم رمضان که تولد حضرت امام حسن مجتبی (ع) بود سخنرانی داغ و پرشوری ایراد کرده و صراحتا مسائل را مطرح می نمایند که همان شب توسط ساواک دستگیر و با هواپیما به تهران فرستاده می شوند. ایشان را به زندان قزل قلعه تحویل می دهند و حدود دو ماه این زندان طول می کشد که مدتی به صورت انفرادی و همراه با توهین و شکنجه های شدید بود. با وجود این، پس از آزادی، اولین اقدام ایشان که نشان دهنده شجاعت معظم له است، رفتن به دیدار امام در منزلی واقع در قیطریه، که زندان محترمانه!! ایشان بود، می باشد. معظم له به همراهی ده نفر دیگر از روحانیت جلسه ای تشکیل داده و درباره ایجاد تشکیلاتی مخفی به مذاکره می پردازند. هدف از تشکیلات، متشکل کردن کلیه فعالیتهای حوزه علمیه قم و سپس مردم در جهت و خط امام بود. در سال 44 این تشکیلات لو می رود و آیت الله العظمی خامنه ای به تهران آمده و در تهران با آقای هاشمی رفسنجانی همخانه می شوند. مدتی قبل از این حادثه مقام معظم رهبری به علت ترجمه کتاب آینده در قلمرو اسلام مجبور به ترک شهر مشهد شدند زیرا مطالب این کتاب و بخصوص مقدمه و پاورقی های ایشان، ساواک را به شدت نگران کرده بود. ساواک کتاب را در چاپخانه توقیف کرده و دو نفر از مسئولین چاپخانه را دستگیر می کند، و با این وجود کتاب از طریق دیگر چاپ و پخش می شود.

 

 

 

روز چهاردهم فروردین 46 حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در مشهد برای چندمین بار دستگیر و زندانی می شوند این بار زندان ایشان حدود چهار ماه طول می کشد. پس از آزادی در مشهد اقامت می کنند و به کارهای دینی و علمی بخصوص تشکیل کلاسهای تفسیر قرآن کریم می پردازند و ضمن آن به سازماندهی طلاب مشغول می شوند. در زلزله ویرانگر منطقه فردوس و کاخک و گناباد که خرابی و تلفات زیادی به بار آورد حضرت آیت الله العظمی خامنه ای با تعدادی از روحانیون و طلاب و بازاریان به آن سامان رفته و بطور چشمگیری اوضاع را مرتب نمودند. ساواک بیشتر از قبل نسبت به ایشان حساس شده و بارها درس تفسیر ایشان را تعطیل کرد. در سال 46 مجددا ایشان در قم دستگیر شده ولی همان روز آزاد می شوند. در سال 49 پس از فوت مرحوم آیت الله حکیم در رابطه با تبلیغ خط امام و مرجعیت ایشان دستگیر شدند و مدت بیش از چهار ماه در زندان بودند و پس از آزادی مجدداً به فعالیت پرداختند. از جمله در تهران در انجمن اسلامی مهندسین در محرم سال 49 شبهای تاسوعا و عاشورا درباره حدیث (من رای سلطان جائرا .....) سخنرانی بسیار پرشور و حماسه ای کردند که همه را تحت تأثیر قرارداد و پس از آن گروههای مسلح زیر زمینی با ایشان تماس گرفته و در ارتباط با همین گروههای مسلح در سال 50 پس از عملیات انفجار دکلهای برق در هنگام جشنهای دو هزار و پانصدمین سال ستمشاهی، ایشان دستگیر و این بار تحت شکنجه های شدید قرار می گیرند و در سلولی تاریک و نمور و بدون هیچگونه روشنایی زندانی می شوند. و علیرغم این همه فشار، با مقاومت دلیرانه این روحانی شجاع و آزاده روبرو می شوند و نمی توانند از او چیزی بدست آورند، به ناچار پس از پنجاه و چند روز (حدود دو ماه) وی را آزاد می سازند. ایشان دوباره به فعالیت مشغول می شوند. این بار مسجد امام حسن که آن موقع مسجد کوچکی بود به پایگاه ها اضافه می شود و آیت الله العظمی خامنه ای در آن به اصرار عده ای از علاقمندان به اقامه نماز جماعت و درس تفسیر می پردازند. و بدین ترتیب علاوه بر ارتباطهای مخفی و محدود، ارتباط مستقیم شبانه روزی از طریق مسجد با توده های مردم نیز اضافه می شود. بعد از مدتی از ایشان برای امامت جماعت مسجد کرامت نزدیک باغ نادری مشهد که یکی از شلوغترین و حساسترین نقاط این شهر است، دعوت به عمل می آید که به علت ازدحام مردم و استقبال شدید توده های انبوه، ساواک مسجد را برای مدتی تعطیل می کند. این نوع فعالیت خیلی موثر بوده مورد توجه همه به خصوص شهید مطهری و شهید باهنر قرار گرفت.

 

مرحوم آیت الله طالقانی صریح می گفتند که آقای خامنه ای امید آینده است و مشهد که می روید حتما با ایشان دیدار نمائید. این فعالیتها موجب شد که ایشان تحت مراقبت ویژه بوده و همواره با احضار به ساواک مورد بازجویی قرار گیرند و یا منزل ایشان را محاصره و از رفت و آمد افراد ممانعت به عمل آورند وبه تدریج درسهای ایشان را نیز با زور تعطیل نمایند.

 

و بالاخره هم در دیماه سال 53 ایشان را دستگیر و به تهران آورده در زندان و شکنجه گاه مخوف ساواک یعنی کمیته مبارزه با خرابکاری به طور انفرادی محبوس می کنند. این دوره از زندان حدود دو ماه به طول انجامید و تمام این مدت در سلولهای انفرادی یا دو سه نفره همراه با شکنجه های شدید گذشت. علیرغم همه این فشارها و شکنجه ها ساواک مخوف شاه، نتوانست پی به اسرار این شاگرد مقاوم امام ببرد و حتی نتوانست مدرکی ولو کوچک از ایشان به دست آورد که وی را به دادگاه بفرستد و محکومیتی برای او بگیرد. لذا به ناچار در زمستان 54 ایشان را رها ساختند و معظم له دوباره به مشهد رفتند و باز مبارزه و جهاد خستگی ناپذیر را دنبال کردند. این بار مسئولیتها بسیار شدیدتر از گذشته بود. با اوج گرفتن مبارزات و آشکار شدن انحراف در سازمان منافقین و احساس روحانیت و مردم به لزوم تشکلی اسلامی که در رأس آن به جای افراد عادی و سیاسی افرادی روحانی و آشنای به فقه و سیاست باشند، در مشهد هسته اولیه تشکلی اسلامی با رهبری امام و مدیریت روحانیت متعهد و انقلابی شکل یافت. خبر این تشکیلات را به زندان برای علمای دربند مثل آقای هاشمی رفسنجانی و .... می فرستند و آنها هم تأیید می کنند. شهید مطهری هم در همان سال در پیامی که از نجف از طرف امام آورده بودند مبارزین سابقه دار را گردهم جمع می کنند. همین ارتباطات باعث گردید که تظاهرات عظیم سالهای 56 ـ 57 سازمان یابد که نقش آیت الله العظمی خامنه ای در پایه گذاری این تشکل بسیار قابل توجه است. آن هم تشکلی که به خاطر خدا و جهاد و شهادت پدید آمده بود نه برای قدرت طلبی و به دست آوردن موقعیت و مقام.

 

 

 

تبعید به ایرانشهر:

 

در گیرودار این فعالیتها و در نقطه اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 56 رژیم ستمگر با نهایت خشونت ایشان را دستگیر می کند و پس از چند شب زندان ایشان را به ایرانشهر تبعید می نماید. اما تبعید و آب و هوای گرم و دمدار ایرانشهر کمتر از آن بود که این مظهر جهاد و تلاش و مبارزه را آرام سازد. بلکه آنجا نیز از فرصت استفاده کرده در ایجاد وحدت و همبستگی بین نیروهای مبارز آن سامان و نیز وحدت بین برادران شیعه و سنی می کوشند و موفقیت زیادی به دست می آورند. و با تماس با مردم و تبلیغ و برطرف ساختن مشکلات و محرومیتهای این استان نقش مهمی در توجه مردم به امام و روحانیت و اسلام و انقلاب ایفا می کنند. انفاقاً در آن سال در ایرانشهر سیلی می آید که منجر به بی خانمان شدن و صدمه دیدن عده زیای از مردم می شود.آیت الله العظمی خامنه ای با استفاده از تجربه فردوس و گناباد یک گروه از روحانیون و طلاب را بسیج می کنند. و گروه امداد روحانیت را تشکیل می دهند. و این گروه به قدری در کار امداد و تبلیغ و تحریک و تشجیع مردم موفق می شود که ساواک وحشت می کند. ایشان را احضار کرده و رئیس ساواک به معظم له می گوید:

 

(دیشب در کمیسیون امنیت شهربانی به ساواک گفتم شما چقدر بی عرضه هستید که هیچ کاری نکردید. یک تبعیدی ببینید اینجا چه اوضاعی درست کرده!).

 

این تبعید تا سال 57 طول می کشد و در این سال با اوجگیری انقلاب و بیرون رفتن کنترل اوضاع از دست رژیم، آیت الله العظمی خامنه ای به مشهد باز می گردند و بیش از پیش به فعالیت می پردازند.

 

 

 

گلچینی از

Tak3Da


دسته ها :
دوشنبه بیست و سوم 10 1387
X