شراره شعله های انقلاب خاطرات سرلشکر بسیجی دکتر سیدحسن فیروزآبادی/رئیس ستاد کل نیروهای مسلح
شهادت حاج آقا مصطفی:
شهریور هزار و سیصد و پنجاه و شش، نور چشم امام و بهترین شاگرد تربیت یافته مکتب امام، حضرت حاج آقا مصطفی به شهادت رسید. این شهادت مثل یک بمب روشنایی بخش و تحرک آفرین در سراسر ایران انفجار نوری ایجاد کرد که همه قلب ها را روشن کرد و تلاطمی که به وجود آورد، انقلاب اسلامی را پایه گذاری کرد. شهادت حاج آقا مصطفی با شکل کاملاشبهه انگیزی که داشت بلافاصله به رژیم نسبت داده شد و همه ملت ایران در غم امام سوگوار شدند و در خیانت رژیم و استعمار، شبهه نکردند. مبارزه آغاز شد، قلب ها به تپش افتاد. حرف های امام در رحلت آقامصطفی که “الخیر فی ماوقع” و اشاره به الطاف خفیه الهی و اطمینان امام نسبت به تحمل مصیبت سنگین موجب ایمان و اعتقاد قلبی ملت ایران و استحکامش نسبت به امام عزیز شد. مجالسی برای حاج آقا مصطفی در جای جای ایران برگزار شد. مردم در این مجالس شرکت کردند. راجع به مفاسد رژیم صحبت کردند. سخنان حضرت امام در شهادت حاج آقا مصطفی را تجزیه و تحلیل کردند و نهضت آغاز شد؛ “نهضت عظیم انقلاب اسلامی”.
خداوند، مرحوم حاج آقا مصطفی را در جوار پدر بزرگوارش آن مرد صالح بزرگ تاریخ، حضرت امام رضوان الله تعالی علیه از برکات و تفضلاتش در دارالسلام در کنار حضرت رسول(ص) و اهل بیت(علیهم السلام) و اولیا بهره مند فرماید.
چهره همه چیز در کشور تغییر کرد. در اتاق عمل بیمارستان مهر هم فقط سخن از مبارزات مردمی و انقلاب ملت بود. البته آنهایی که سابقه های گذشته را داشتند، سابقه توده ای داشتند و یا سابقه مبارزات اروپایی داشتند حرف ها و نظراتی ابراز کردند اما نظرات مردمی مبنی بر اینکه نهضت آغاز شده است، این نهضت به پیروزی خواهد رسید و شاه سرنگون خواهد شد، به وسعت در دل مردم جای خودش را باز کرد. هر روز صدای شعارهای جدیدی از کوچه و خیابان و در بین مردم به گوش می رسید. در مسافرت هایی که به نقاط مختلف کشور می شد بر در و دیوار شهرها و بر در و دیوار آب انبارها، مساجد، کاروانسراهای قدیمی، آثار باستانی و هر گوشه و کناری شعارهای انقلابی و شعارهای مبارزاتی و شعارهای دعوت به حق، شعارهای مبارزه با ظلم و ستم، چشم را نوازش می داد. شهادت حاج آقا مصطفی خمینی آنچنان التهابی در کشور ایجاد کرد و آنچنان نام مبارک امام با قوت وقدرت در سراسر کشور در بین اقشار مختلف ملت مطرح شد که رژیم به وحشت افتاد و پایه های لرزان حکومتش را که بر قدرت پلنگ کاغذی بنا کرده بود، در حال لرزیدن و آتش گرفتن دید.
مقاله اهانت آمیز
بنابراین وقتی یکی از پلیدترین دشمنان امام(ره) مقاله ای در روزنامه نوشت و اهانت کرد، اهانت روزنامه اطلاعات آن روز باعث خروش خشمگینانه و متکی به ایمان و حرکت مجاهدگونه و جهادگونه طلاب عزیز و جوانان عزیز قم شد. آنچنان قوی بر رژیم شوریدند که رژیم با دستپاچگی تعدادی از فرزندان ملت را به خاک و خون کشید. شهادت شهدای قم، انقلاب و نهال انقلاب را آبیاری کرد. در سراسر کشور، مردم برای چهلم شهدای قم مجلس گرفتند و اعلامیه های حضرت امام بود که هر روز چشم ها و دل ها را نوازش می داد ومردم را برای انقلاب آماده و آماده تر می کرد. در چهلم شهدای قم، مردم تبریز بر کاخ استبدادی نظام شوریدند و مردم تبریز راه شهدای قم را ادامه دادند و پرچم مبارزه را بالاتر بردند و در اهتزاز قرار دادند و پس از آن اصفهان، تهران، مشهد و...
گرایش ملت به دین
منظور از ذکر این وقایع فقط ذکر وقایع انقلاب نیست. به خاطر اینکه این وقایع انقلاب به طور دقیق و حساب شده در جای خودش نوشته و ثبت شده و در خاطره ها موجود است و در کتاب ها و نوشته ها در دسترس مردم می باشد. آن چیزی را که من می خواستم در این بخش از مطالبم به شما عرضه کنم چرخش جریانات فکری و اندیشه ها و زنده شدن قلب ها و آغاز مبارزه و گام های برداشته شده توسط ملت شریف ایران به سمت ولایت امام خمینی(ره) و ائمه طاهرین(ع) و رسول الله(ص) و خدای متعال بود.
اخبار بسیار زیبا، شیرین و دل انگیز انقلاب از شهرهای مختلف آورده شد. اخبار بسیار زیبایی از شهرستان ها و مسافرین شنیده می شد و شبکه اطلاع رسانی مردمی به سرعت اطلاعیه های حضرت امام(ره) و مراجع تقلید آن زمان و علمای بزرگ را به دست مردم می رساند و اخبار صحیح را به آنان می رساند و شایعه و توطئه های ساواک و رژیم را خنثی می کرد. به هرحال آنچه بعد از رحلت حاج آقا مصطفی در ایران پیش آمد، ایران و چهره ایران را زیر و رو کرد. چهره غرب زده مستهجن، بی تفاوت، دنیادوست و خودپرست را به جامعه ای خداپرست، حق جو، مبارز، فداکار، صادق و مردم دوست تبدیل کرد و محبت، مهربانی و رفاقت را در بین مردم ایران به شدت گسترش داد و تقویت کرد.
سفر به قم
در تعطیلات نوروز آن سال موفق شدم به همراه همسر و فرزندانم مسافرت کنم. در مسیر سفر از شهرهای مختلف خصوصا تهران و قم عبور کردم. چهلم شهدای تبریزدر قم برگزار می شد. در مدرسه خان نمایشگاه بسیار زیبایی از کاریکاتورهای شاه برپا شده بود. طلاب و جوانان مبارز قمی در کوچه و خیابان و در خیابان های اطراف حرم رودرروی مامورین نقاب دار مسلح به “سپر و باتوم” و سلاح گرم رژیم ایستاده بودند.
آن روز وقتی برای استماع سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین رضوانی به مسجد اعظم مشرف شدیم، مامورین رژیم تعداد زیادی گاز اشک آور از قسمت درب کنار رودخانه مسجداعظم به داخل مسجد پرتاب کردند. من و بچه ها بارها در معرض گازهای شیمیایی رژیم قرار گرفتیم اما در مسجد ماندیم و بیانات ایشان را استماع کردیم. ایشان با شجاعت تمام، به خوبی نهضت را تشریح کرد. امام را معرفی نمود و ما بهره کافی بردیم. خدا بحق محمد و آل محمد مزد شایسته و اجر کافی به ایشان عنایت بفرماید.
بعد از زیارت، برای دیدن نمایشگاه کاریکاتورهای شاه در مدرسه خان به آنجا رفتیم. در مسیر از جلوی صدها نیروی گارد مسلح که آماده حمله بودند، گذشتیم. آنها بین مدرسه خان ومدرسه فیضیه صف بسته بودند. نمایشگاه مدرسه خان بسیار زیبا بود. کاریکاتورها بی نظیر بودند. چهره های مختلف شاه را آنچنان که شایسته آن بود و آنچنان که نتیجه اعمال او بود و آنچنان که محصول اعتقادات او بود ترسیم کرده بودند و روی ستون های اطراف مدرسه و داخل ایوان و رواق ها به صورتی زیبا نصب کرده بودند. اما مامورین در چند متری درب مدرسه با تمامی سلاح ها و تجهیزات، خودشان را آماده حمله به مدرسه نشان می دادند برای اینکه مردم وارد مدرسه نشوند. ما موفق شدیم از این نمایشگاه بازدید کنیم، به ما خوشبختانه آسیبی نرسید. این سفر و این توفیق زیارت حرم اهل بیت علیهم السلام در قم و زیارت مولای ما حضرت فاطمه معصومه(س) برکات زیادی از ادراک امام و انقلاب برای من و خانواده به دنبال داشت. آنچه که من در مورد پیروزی انقلاب می شنیدم، برایم قطعیت پیدا کرد. از یکی از دوستان اهل قم بعدها شنیدم که آن روز بعد از خروج مردم از مراسم، کتک مفصلی از نیروهای گارد شاه که از صبح تا عصر دندان به هم فشرده بودند خورده اند.
منابع:
روزنامه رسالت > شماره 6363 21/11/86 > صفحه 19