دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 330150
تعداد نوشته ها : 228
تعداد نظرات : 183
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

به نام الله

 

میگم که یه مداحی گذاشتم اینجا

ولی نمیدونم چطوری تنظیماتشو انجام بدم

سعیمو میکنم ببینم چی میشه

فعلا بای

 

دسته ها :
پنج شنبه بیست و هفتم 10 1386

به نام آفریدگار

خوب بازم سلام

میگم امروز روز قشنگی برا من بودش

اول یه خوابی رو که دیدم رو تعریف کنم

البته این خواب رو دو هفته و نیم پیش دیدم

از سر کار اومدم-نهارو خوردم و غیره

اومدم تبیانو اینترنت

ساعت 3:30 بعداز ظهر بودش-خوابیدم

صحنه های .... جلوم ظاهر میشد

خوابم برد-یه موقه دیدم یه نفر لحافو ،رو صورتم فشار میده

اتاق تاریک و من هر چه سعی میکردم تا لحافو کنار بزنم نمیتونستم

بد نفس می زدم

تو خواب با صوت زیبا سوره ی ناس رو تلاوت کردم

اول بگم که پردهای اتاق من عمودی و به رنگ آبی هستش

ولی تا تو خواب سوره رو تلاوت کردم-دیدم جلوی پرده های اتاقم یه

پارچه ی قدیمی اویزونه و پشت اون یه فرد سیاه که دور اون یه کم دود بودش

به طور عجیبی بیرون رفت

اونوقت لحافو آروم کنار زدم و نفس راحتی کشیدم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

--------

حالا یه خبر خیلی خوب

امام حسین علیه السلام برا سال تحویل منو دعوت کرد

این خبرو هرگز فراموش نمیکنم

اینجا نوشتم تا به یادگار بمونه

---------

از مالو منال دنیا فاصله گرفتم

و به خدا پناه بردم

و به مشیت او راضی شدم

و عمر کوتاه و پر برکت خودم را

صرف رضای خدا خواهم کرد

-----------------------------

دوستار دوستاران دوستان امام حسین علیه السلام

سید رسول تنهای تنها

 

دسته ها :
چهارشنبه بیست و ششم 10 1386

امام حسین فرزند دومین امام علی و حضرت زهرا علیه السلام است . آن حضرت در شهر مدینه به روز سوم شعبان (مصباح المتهجد/758) از سال سوم ( کافی 4638) یا پنجم شعبان از سال چهارم هجرت (ارشاد / 198) دیده به جهان گشود . کنیه ایشان ابوعبدالله و از جمله لقبهایشان رشید - طیب - وفی - زکی - مبارک - سبط و سید آمده است ( کشف الغمه 216/2 ) آن حضرت شش ماه و ده روز با برادر مهترش امام حسن علیه السلام فاصله سنی داشت و مراحل رشد و نمو خویش را مدت کمتر از هفت سال در مصاحبت با رسول الله صلی الله علیه و آله و سی سال در کنار امیرالمومنین و ده سال با امام حسن علیهما السلام گذراند. ( تاریخ اهل البیت /76) و به سال 49 یا 50 هجری پس از شهادت مظلومانه امام حسن علیه السلام امامت شیعیان را بر عهده گرفت .( کافی 461/1 و 462 امامت آن حضرت مقارن با حکمرانی معاویه بود و از آنجا که امام حسن علیه السلام با او صلح کرده بود ایشان نیز همان روش و سیره را ادامه داد . چه با مجاهدتهای امام حسن علیه السلام حق و باطل برای مسلمانان شناخته شده بود و اصل اسلام در خطر جدی قرار نداشت . خطر از آنجا آغاز شد که معاویه به سال 59 هجری تصمیم گرفت پسرش یزید را به عنوان خلیفه پس از خود تعیین کند و برای اطمینان از وقوع چنین امری بر آن شد که در زمان حیات خود از مردم برای او بیعت بگیرد .معاویه خود نخستین کسی شد که با پسرش یزید دست بیعت داد . ( مروج الذهب 36/3 و 37 ابن سعد در طبقات می نویسد : حسین بن علی بن ابیطالب از جمله اشخاصی بود که با یزید دست بیعت نداد . وی می افزاید : با مرگ معاویه در سال 60 هجری پسرش یزید بر مسند خلافت تکیه زد و مردم با وی بیعت کردند. آن گاه یزید با ارسال نامه ای به حاکم مدینه نوشت : مردم را فراخوان و از آنان بیعت گیر . و از بزرگان قریش آغاز کن و نخستین آنان حسین بن علی باشد ( تراثنا ش 164/10  چون حاکم مدینه از امام حسین علیه السلام بیعت خواست حضرتش در پاسخ گفت : ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم . و یزید فاسق میگسار و آدم کش است . و مثل من با مثل او بیعت نکنند . و در سخنی دیگر فرمود : و بر اسلام سلام باد آنگاه که این امت به حاکمی چون یزید مبتلا شود و غیره . مسعودی مینویسد : یزید مردی عیاش بود . پرندگان شکاری و سگ و میمون و یوز نگه میداشت و میگساری می کرد . . . و در ایام وی غنا در مکه و مدینه رواج یافت و لوازم لهو و لعب به کار رفت و مردم آشکارا میگساری می کردند  .

امام حسین علیه السلام چون اوضاع مدینه را واژگونه یافت درنگ در آن شهر مقدس را جایز ندانست و در روز یکشنبه دو روز مانده به آخر رجب از سال 60 هجری به اتفاق اهل بیت و یاران خود راهی مکه شد . ( ارشاد / 201

آن حضرت هدف از خروج خویش را در وصیتی به برادرش محمد بن حنفیه چنین بیان فرمود : حقیقت آنکه من از روی سرمستی و گردنکشی و فساد و ظلم خارج نشده ام و جز این نیست که خارج شدم برای اصلاح در امت جدم صلی الله علیه و آله . اراده دارم امربه معروف و نهی از منکر کنم و مطابق سیرت جدم و پدرم علی بن ابیطالب علیه السلام رفتار کنم و غیره

امام حسین علیه السلام به فاصله 5 روز در شب جمعه سوم ماه شعبان به مکه معظمه وارد گردید . ( ارشاد / 202

*          *         *

چون مردم کوفه در عراق از مرگ معاویه و امتناع امام حسین علیه السلام از بیعت یزید اطلاع یافتند نامه های فراوان در پشتیبانی از امام حسین علیه السلام امضاء کردند و حضرتش را به کوفه فراخواندند . آنان نوشتند : ما در انتظار تو با کسی بیعت نکرده ایم و در راه تو آماده جانبازی هستیم و بخاطر تو در نماز جمعه و جماعت دیگران حاضر نمی شویم . امام حسین علیه السلام در پاسخ به درخواستهای مردم کوفه مسلم بن عقیل را در نیمه ماه مبارک رمضان به جانب کوفه روانه کرد . و به او گفت : نزد مردم کوفه برو . اگر آنچه نوشته اند حق باشد مرا خبر ده تا به تو ملحق شوم . مسلم به روز پنجم شوال وارد کوفه شد چون خبر ورودش انتشار یافت 12000 کسب و بقولی 18000 نفر با او بیعت کردند . وی این مطلب را به امام حسین علیه السلام گزارش داد و از آن حضرت خواست به کوفه بیاید . اخبار کوفه به یزید رسید . وی در اولین عکس العمل نعمان بن بشیر حاکم کوفه را عزل و بجای او عبید الله بن زیاد را نصب کرد ( مروج الذهب 66/3 ) و به او فرمان داد که مسلم بن عقیل را به قتل برساند . ( تاریخ طبری 258/4 ) و از طرفی مزدوران خود را بسیج کرد تا امام حسین علیه السلام را در شهر مکه غافلگیر کرده ازمیان بردارد چون امام علیه السلام از توطئه سوء قصد به جان مبارکش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست بیت الله الحرام مناسک حج را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی حجه از سال 60 هجری مکه را به قصد عراق وداع گفت . ابن عباس بعد از واقعه کربلا در نامه اش به یزید می نویسد : هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا ( ص ) به حرم خدا طرد کردی و آن گاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند . سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی وترسان و نگران از مکه بیرون شد با اینکه در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت میگزید و خونریزی در آن را روا می شمرد از همه مردم مکه و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده می شد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آنچه را که تو بزرگ نشمردی از آنجا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند. عبید الله با حیله و تزویر مسلم بن عقیل و پناه دهنده او هانی بن عروه را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند . ( تاریخ طبری 300/4 ) و از آنجا که می دانست امام حسین علیه السلام رو به شهر کوفه می آید سپاهی به سرکردگی حر بن یزید ریاحی برای زیر نظر گرفتن سپاه آن حضرت به منطقه قادسیه گسیل کرد . حربن یزید در محلی به نام شراف با امام حسین علیه السلام روبرو شد و سخنانی بینشان رد و بدل گردید. آن حضرت نامه های اهل کوفه را که دو خرجین بود به حربن یزید عرضه کرد و دعوت آنان را خاطرنشان ساخت و راه خود را ادامه داد . . . تا آنکه به روز دوم محرم سال 61 هجری به ناحیه نینوا وارد شد

در این زمین بود که ابن زیاد در رسید و نامه ای به حربن یزید تسلیم کرد . متن نامه این بود : آن گاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سخت گیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب

حربن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین علیه السلام را در نقطه ای به نام کربلا متوقف کرد . فردای آن روز عمر بن سعد فرستاده عبید الله بن زیاد نیز با چهار هزار جنگجو وارد شد . شایان گفتن است که حربن یزید پیش از شهادت امام حسین علیه السلام از کرده خود اظهار پشیمانی و توبه کرد و در جرگه یاران آن حضرت به درجه رفیع شهادت نائل آمد . عمر بن سعد سه روز مانده به عاشورا پانصد سواره بر کرانه فرات مامور کرد تا کاروان حسینی به آب دسترسی نداشته باشد. ( تاریخ طبری 311/4 و 312 ) و روز نهم محرم تاسوعا  امام حسین علیه السلام و اصحابش به طور کامل در حلقه محاصره دشمن واقع شدند و دشمن یقین کرد که دیگر برای آن حضرت یاوری نخواهد آمد . عصر تاسوعا دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر گردید

امام حسین علیه السلام چون تحرکات دشمن را بدید برادرش عباس بن علی علیهما السلام را فرمود : سوارشو - جانم به فدایت ای برادر - تا آنان را دیدار کنی و بگویی : شما را چیست و چه در سر دارید ؟! و غیره

حضرت عباس علیه السلام با آنان به مذاکره پرداخت و آنان پذیرفتند که حمله را تا فردا به تعویض اندازند .  سر انجام آن فردا ( عاشورا ) فرارسید

عمربن سعد با سی هزار جنگجو حمله را آغاز کرد . ( امالی الصدوق / 101 و 374 ) و سپاه امام حسین که 32 سواره و 40 پیاده بودند ( کامل ابن اثیر 560/2 ) مردانه در برابر حملات ایستادند و شجاعانه جنگیدند و کشتند و کشته شدند . هر کس از یاران آن حضرت شهادت می یافت جای خالیش پیدا بود ولی سربازی که از سپاه یزید بر خاک می افتاد سربازی دیگر جایش را می گرفت

جنگ همچنان به راه خود ادامه می داد تا بدانجا که اصحاب امام حسین علیه السلام همگی کشته شدند . در این هنگام نوبت به خاندان حضرتش رسید . اولین کس از آنان که پای در میدان گذارد پسر مهترش علی اکبر بود. ( تاریخ طبری 341/4 ) و به دنبال او دیگر کسان امام حسین علیه السلام از جمله فرزندان امام علی و امام حسن علیهما السلام و جعفر طیار و عقیل به میدان رفتند و پس از رزمی دلاورانه شهد شهادت به کام ریختند . و عباس بن علی علیهما السلام هم که به قصد آب آوردن نبرد خویش را آغاز کرده بود مورد هجوم دشمن واقع شد و هستی خویش را فدای حسین علیه السلام ساخت

حساسترین لحظه عاشورا آن هنگام بود که عزیز زهرا و جگر گوشه مصطفی بی یار و یاور باقی ماند و دشمن از هر سو به حضرتش حمله آورد و غیره

حجاج بن عبدالله که خود در صحنه حاضر بود می گوید : به خدا هرگز شکسته ای را ندیده بودم که فرزند و کسان و یارانش کشته شده باشند و چون او ثابت قدم و آرام خاطر باشد . . . خدا پیش از او و پس از او کسی را همانندش ندیدم . وقتی حمله می برد پیادگان از راست و چپ او همچون بزغالگان از حمله گرگ فراری می شدند

همو اضافه می کند : به خدا در این حال بود که زینب دختر فاطمه به طرف آن حضرت آمد . . . در این وقت عمر بن سعد نزدیک حسین رسید . زینب به او گفت : آیا ابو عبدالله کشته می شود و تو نگاه می کنی !؟

گوید : گویی اشکهای عمر را می بینم که بر دو گونه و ریشش روان بود . وروی از زینب بگردانید . . . ( تاریخ طبری 245/4

برای امام حسین علیه السلام شش ( ارشاد / 253 ) یا نه ( تاریخ اهل البیت / 102 ) یا ده ( کشف الغمه 250/2 ) فرزند از مادران مختلف شمرده اند که از آن فرزندان علی اکبر و عبدالله شیر خوار ( علی اصغر ) در کنار پدر به شهادت رسیدند و امام سجاد علیه السلام پیشوای چهارم شیعیان گردید .

 

دسته ها :
چهارشنبه بیست و ششم 10 1386

 مقدمه
يکی از مسائل بحث برانگير و مورد تحقيق بسياری از افراد (خصوصا مسلمانان)، مسئلة انطباق تاريخهای قمری و شمسی بر يکديگر است. زيرا تاريخچة وقايع تاريخی اسلام بر مبنای تقويم قمری بيان شده و در بعضی موارد برای ما شايد مهم است که بدانيم هر يک از اين تاريخها بر چه تاريخ شمسی منطبق است؟ مثلا واقعة عاشورا در کدام فصل سال و به عبارت دقيق تر در کدام تاريخ شمسی روی داده است؟ بررسی اين مسئل چند راه حل دارد که عبارتند از : روش بررسی تاريخی و روايتي ، روش محاسبات تقريبی، روش محاسبات دقيق نجومی و ... .
با توجه به اينکه در گذشته محاسبات مربوط به تقويم، خيلی دقيق نبوده است و روشهای محاسباتی و مشاهداتی برای تعيين روز اول و آخر ماه های قمری با روشهای کنونی تفاوت داشته است، روشهای محاسبات دقيق نجومی منجر به جوابهايي می شوند که از نظر انطباق بر تقويم های فعلی دقيق و بدون خطا می باشند. اما از نظر بررسی تاريخی و روايتي ممکن است اختلاف داشته باشد. اين اختلاف يکی از لحاظ سنديت تاريخی و روايتي است و ديگری اختلاف روشهای تعيين تقويم در گذشته و حال است. لذا هر گونه اختلاف بين محاسبات دقيق بر اساس روشهای فعلی و بررسی های تاريخی و روايتي امری طبيعی است اما اين اختلاف حدی دارد. از نظر بررسی های نجومی و اختلافات تقويم، حداکثر اختلاف نمی تواند از روز در نتايج محاسبات بيشتر باشد (3 روز برای اصلاح تقويم گريگوری در زمان صدر اسلام و 2 روز برای اصلاح تقويم قمری ناشی از هلالهای بحرانی که بعدا توضيح داده خواهند شد).
از طرفی تقويم هجری قمری بر مبنای رؤيت هلال پايه گذاری شده است. در نتيجه مشکلات زيادی برای محاسبة دقيق تبديل قمری به شمسی وجود دارد. زيرا پريود و دورة زمانی دقيقی برای هلالهای ماه نو وجود ندارد. از طرفی در گذشته رؤيت هلال با چشم مسلح امکان پذير نبوده است و با پيشرفت علم آنرا مبنای تعيين اول ماه قرار داده اند که خود اختلاف گذشته و حال را می رساند. در اين مقاله ابتدا با انواع تقويم ميلادی آشنا می شويم و سپس تقويم هجری قمری و در ادامه روش محاسبات تقريبی و روش محاسبات دقيق نجومی و نتايج حاصله از تبديل قمری به شمسی بيان می شوند. در آخر بررسی مسائل تاريخی وروايتی از اين موضوع نيز آمده است.

2- بررسی تقويم های ميلادی
روز شماری و تقويم و نگهداری آن يکی از مسائل حساس برای بيان وقايع تاريخی بر حسب پارامتر زمان می باشد. يک تقويم دقيق بايد بر اساس دورة تناوب حرکت زمين بدور خورشيد صورت بگيرد تا گذشت زمان بر اساس يکی از وقايع طبيعی يعنی فصول بدون تغيير ثابت بماند. يعنی شروع فصل بهار هميشه شروع سال باشد. شروع فصل بهار با يک پديدة نجومی روبروست. يعنی زمين به نقطه ای از مسير خود می رسد که در آن نقطه طول شب و طول روز در تمام نفاط کرة زمين با هم برابر و برابر با 12 ساعت است. که به آن، نقطة اعتدال بهاری (يا وِرنال Vernal) می گوييم.
پريود زمانی سال اعتدالی را 2422/365 روز خورشيدی تعيين کرده اند که محاسبات تقويم شمسی بر اين اساس می باشد(كه دقيق ترين تقويم موجود مي باشد). اما در تقويم ميلادی، در گذشته های دور از مقدار دقيق اين پريود آگاهی وجود نداشت و باعث می شد اثرات ناديده گرفتن اعشار آن به عقب افتادگی بهار و يا جلو افتادگی آن منجر شود. يعنی در تقويم ميلادی بايد اول فروردين همواره 21 مارس اتفاق بيافتد. لذا انواع تقويم ميلادي بوجود آمده است که اکنون يکی از تقويم¬های دقيق ميلادی را در بدست آورده اند.
الف) تقويم اوليه : مصری های قديم سال را 365 روز در نظر می گرفتند. در نتيجه هر 4 سال ( ) اول بهار (اول فروردين) يک روز زودتر از طبيعت، در تقويم اعلام می شد. يعنی بعد از 4 سال 22 مارس و بعد از 8 سال 23 مارس ، اول بهار اعلام می¬شده است.
ب) تقويم ژولين : 45 سال قبل از ميلاد در زمان ژول سزار، برای رفع مشکل فوق قيصر روم به يکی از منجمين اسکندريه (سوسيژن) پيشنهاد کرد سال را 25/365 روز در نظر بگيرند. در نتجيه در هر چهار سال، سه سال 365 روز و يکسال 366 روز (سال کبيسه) در نظر گرفته می شد که اعمال يک روز سال کبيسه به ماه فوريه صورت گرفته و اين نوع تقويم به تقويم ژولين معروف شده است. اين تغيير هم خيلی دقيق نبود. زيرا سال به اندازة 0078/0 روز از سال واقعی بزرگتر بود. در نتيجه هر 128 سال ( ) ، اول بهار (اول فروردين) يک روز ديرتر از طبيعت، در تقويم اعلام می شد. يعنی بعد از 128 سال 20 مارس و بعد از 256 سال 19 مارس اول بهار اعلام می شده است.
ج) تقويم گريگوری : در سال 1582 ميلادی، اول فروردين برابر با 11 مارس قرار گرفت. در نتيجه برای رفع اين مشکل اسقف اعظم گريگور (پاپ) سيزدهم، ده روز را از تقويم حذف کرد و قرار شد در هر 400 سال 97 سال کبيسة 366 روز و بقيه را سال معمولی در نظر بگيرند. يعنی طول سال را 2425/365 روز( ) در نظر گرفت. اين تغيير هم خيلی دقيق نبود. زيرا به اندازة 0003/0 روز از سال واقعی بزرگتر بود. در نتيجه هر 3330 سال ( ) ، اول بهار (اول فروردين) يک روز ديرتر از طبيعت، در تقويم اعلام می شود. يعنی در سال 4900ميلادی 20 مارس اول بهار خواهد بود. لذا از بعد از سال 1582 ميلادی به بعد، برای تبديل تاريخهای ميلادی و شمسی به يکديگر اختلافی پيش نمی آيد. اما قبل از اين تاريخ بايد تصحيح زير را حساب نمود و به تاريخ شمسی اضافه نمود(علامت کروشه برای محاسبة جزء صحيح می باشد):

برای مثال اين مقدار تصحيح در 11 مارس سال 1582 برابر با 10 روز خواهد بود. می دانيم که در حال حاضر، 11 مارس برابر با 20 اسفند است. از آنجايي که اين تاريخ ميلادی قبل از 21 مارس 1582 می باشد پس بايد تصحيح را اعمال نمود. يعنی عدد 10 را با 20 اسفند جمع می کنيم و 1 فروردين بدست می آيد. اين مقدار تصحيح برای سال 680 ميلادی (سال شهادت امام حسين (ع) ) برابر با 3 روز بدست می آيد :


3-تقويم هجری قمری
همانطور که گفته شد تقويم هجری قمری بر مبنای رؤيت هلال پايه گذاری شده است. در نتيجه مشکلات زيادی برای محاسبة دقيق تقويم قمری وجود دارد. زيرا پريود دقيقی برای هلالهای ماه نو وجود ندارد. بطور متوسط هر ماه قمری 29 روز و12 ساعت و 44 دقيقه و 5/2 ثانيه طول می کشد (مقادير واقعی می تواند کمتر يا بيشتر از اين مقدار باشد که بستگی به مدار ماه و تأثيرات جاذبی و گرانشي زمين، خورشيد و ديگر سيارات بر کره ماه دارد). در نتيجه با ضرب كردن اين عدد در 12 ماه، يکسال قمری بطور متوسط 354 روز و 8 ساعت و 48 دقيقه و 30 ثانيه بدست مي آيد (مقادير واقعی سال قمری نيز می تواند کمتر يا بيشتر از اين مقدار باشد).
يعنی سال قمری بطور متوسط به اندازة 10 روز و 21 ساعت و 16 ثانيه از سال شمسی کوتاه تر است. مسلمين در زمان خلافت عمر مبدأ تاريخ قمری را روز اول محرم سالی که پيامبر اکرم (ص) به مدينه هجرت نمودند، قرار دادند. در تقويم قمری سال قمری را 354 روز در نظر گرفته و تقريبا هر سه سال آنرا 355 روز در نظر می گيرند که اعمال آن معمولاً در ماه ذيحجه ويا ماه های بحرانی صورت می گيرد. بدين ترتيب محاسبات نجومی نشان می دهد که در سالهای 2 ، 5 ، 7 ، 10 ، 13 ، 15 ، 21 ، 24 ، 29 قمری و ... ، سالهای کبيسة قمری 355 روزه اعمال شده است.

4-محاسبات تقريبی تبديل قمری به شمسی
در سال 1381، اول فروردين برابر با 6 محرم 1423 بوده است. و اختلاف سال شمسی و قمری برابر با 42 سال می باشد. که در مواردی برای تبديل سال شمسی به سال قمری و بالعکس می توان نوشت :
و

يعنی بطور تقريبی هر 33 سال شمسی برابر با 34 سال قمری است. به عبارت ديگر هر 33 سال شمسی، محرم در فروردين ماه خواهد بود و شروع سال قمری و شمسی با هم خواهند بود. اکنون می توان سال شمسی را بر33 تقسيم کرده و سپس با سال شمسی جمع کنيم تا سال قمری بدست آيد. ويا سال قمری را بر34 تقسيم کرده و از سال قمری کم کنيم تا سال شمسی بدست آيد. برای مثال سال 61 قمری برابر با سال 59 شمسی بدست می آيد.
برای تبديل روز و ماه قمری به شمسی و بالعکس می توان بطور تقريبی تعداد روزهای گذشته شده از يک تاريخ قمری را تا تاريخ فعلی محاسبه نمود و با سال شمسی همان تاريخ مقايسه کرده و سپس بصورت رجوعی، ميزان عقب افتادگی را محاسبه کرد. برای مثال در سال 1384، سه شنبه 11 بهمن برابر با اول محرم 1427 مي باشد. بطور تقريبی اول محرم سال 61 قمری برابر با چه تاريخ شمسی است؟

تعداد سال گذشتة قمری برابر با سال می باشد. در نتيجه تعداد روز را محاسبه می کنيم:



يعنی 484065 روز بين دو تاريخ فاصله است(از اول محرم 61 تا اول محرم 1427). اکنون اين عدد را بر سال شمسی تقسيم می کنيم:
و يا 1325 سال و 119 روز با تاريخ فعلی اختلاف دارد. پس 59=1325-1384 و بايد 119 روز قبل از 11 بهمن را بدست آورد. 11 روز بهمن+ 30 روز دي + 30 روز آذر + 30 روز آبان + 18 روز مهر برابر با 119 روز می شود پس 12 اُم مهرماه برابر 1 محرم سال 61 محاسبه می شود. اکنون برای محاسبة روز هفته می توان تعداد روزها را بر هفت تقسيم نمود و اعشار آنرا در عدد هفت ضرب کرده و جواب را از شماره روز هفته در تاريخ معلوم کم می کنيم. در مثال فوق خواهيم داشت:



چون در تاريخ معلوم، 11 بهمن برابر با سه شنبه است، پس يك روز از آن کم می کنيم تا روز 12 مهر سال 59 بدست آيد. يعنی روز 12 مهر سال 59، دوشنبه بوده است.

5- روش محاسبات دقيق نجومی برای تبديل تاريخ قمری به تاريخ شمسی
در اين روش با توجه به محاسبات معمول مدار ماه و در نظر گرفتن کلية اثرات ممکن روی مدار ماه از جمله تأثيرات جاذبی و گرانشی سيارات و خورشيد و زمين و اثرات حرکات پرسيشن و نوتيشن محور دورانی زمين، بطور دقيق می توان زمان عبور ماه را از صفحة شامل زمين و خورشيد محاسبه نمود. که به اين زمان، زمان مقارنة ماه و خورشيد می گويند. روز اول ماه را می توان با در نظر گرفتن شرايط بحرانی هلال حداكثر تا دو روز بعد از اين تاريخ در نظر گرفت (بر اساس بررسي مقدار پارامترهاي رؤيت پذيري رؤيت هلال در زمان غروب خورشيد يك محل).
مقارنة ماه محرم سال 61 در تاريخ 28 سپتامبر سال 680 ميلادی، ساعت 17 و 7 دقيقه بر حسب زمان محلی عربستان (مکه و مدينه) محاسبه می شود. با توجه به بحرانی بودن اين هلال در عربستان، بر اساس اكثر معيارهاي فعلي رؤيت هلال، احتمال رؤيت (با چشم غير مسلح) در 29 سپتامبر در عربستان وجود داشته اما در عراق (كربلا) رؤيت هلال منتفي بوده است و رؤيت به 30 ام سپتامبر موکول می شود. در نتيجه اول اکتبر سال 680 ميلادی برابر با اول محرم سال 61 هجری قمری در عراق است. اما برای تبديل به تاريخ هجری شمسی، در حال حاضر اول اکتبر برابر با 9 مهر ماه است. قبلا بيان کرديم به لحاظ تصحيح گريگوری در تقويم ميلادی در سالهای قبل از 1582 ميلادی، بايد در سال 680 ميلادی 3 روز آنرا تصحيح کنيم. در نتيجه اول اکتبر 680 برابر با 12 مهرماه است نه 9 مهر ماه.
از طرفي روز ژولين، تعداد روزهای گذشته از مبدا تاريخ ژولين را نشان می دهد و از تقويم های دقيق محسوب می شود. اگر روز ژولين اول محرم 61 و روز ژولين اول محرم 1427 را پس از محاسبه از هم کم کنيم ، تعداد روزهای گذشته شده بين اين دو تاريخ بدست می¬آيد:

اکنون برای محاسبة روز هفته می توان تعداد روزها را بر هفت تقسيم نمود. اعشار آنرا در هفت ضرب کرده و جواب را از شماره روز هفته در تاريخ معلوم کم می کنيم. در مثال فوق خواهيم داشت:
چون در تاريخ معلوم 11 بهمن برابر با سه شنبه است، پس يك روز از سه شنبه کم می کنيم تا روز هفتة 12 مهر سال 59 ، دوشنبه بدست آيد. به همين ترتيب، محاسبات مشابه انجام شده است که نتايج و خلاصة محاسبات را در جدول شمارة يک، جدول شمارة 2 و جدول شمارة 3 می بينيد.

جدول شمارة 1 : مبدأ تاريخ هجری قمری، هجرت پيامبراکرم به مدينه و اول محرم سال 61 مطابقت با تقويم هجري شمسی
زمان مقارنه ماه با خورشيد روز اول ماه قمری تاريخ
شمسی روز
هفته
تاريخ ميلادي زمان روز ژولين تاريخ ميلادی
1 اول محرم سال اول قمری 14/7/622 9 و 31 دقيقه 7/1948439 16/7/622 28 تير سال 1 دوشنبه
2 اول ربيع الاول سال اول 11/9/622 4 و 25 دقيقه 7/1948498 13/9/622 25 شهريور 1 دوشنبه
3 اول محرم سال 61 قمری 28/9/680 17 و 7 دقيقه 7/1969701 1/10/680 12 مهر 59 دوشنبه

جدول شمارة 2 : مطابقت وقايع تاريخی قمری اسلام قبل از واقعة عاشورا با تقويم شمسی
واقعة تاريخی تاريخ قمری روز ژولين تاريخ ميلادی روز هفته تاريخ شمسی شمارة ماه
ازدواج امام علی وحضرت فاطمه 1 ذيحجه سال 2 7/1949118 25/5/624 جمعه 7 خرداد سال 3 16061-
ولادت امام حسن (ع) 15 رمضان سال 3 7/1949397 28/2/625 پنجشنبه 12 اسفند 3 16052-
ولادت امام حسين (ع) سوم شعبان سال 4 7/1949711 8/1/626 چهارشنبه 21 دی 4 16041-
ولادت حضرت زينب (س) 5 جمادی الاول 5 7/1949978 2/10/626 پنجشنبه 13 مهر 5 16032-
واقعة غديرخم 18 ذيحجه سال 10 7/1951970 16/3/632 دوشنبه 28 اسفند 10 15965-
رحلت پيامبر (ص) 28 صفر سال 11 7/1952040 25/5/632 دوشنبه 7 خرداد 11 15963-
شهادت حضرت فاطمه (س) 13 جمادی الاول 11 7/1952113 6/8/632 پنجشنبه 18 مرداد 11 15960-
شهادت حضرت فاطمه (س) 3 جمادی الثانی 11 7/1952130 25/8/632 يکشنبه 6 شهريور 11 15959-
ولادت حضرت ابوالفضل 4 شعبان سال 26 7/1957508 15/5/647 سه شنبه 28 ارديبهشت26 15777-
ولادت حضرت علی اکبر 11 شعبان سال 33 7/1959996 7/3/654 جمعه 19 اسفند 32 15693-
ولادت امام سجاد (ع) 5 شعبان سال 38 7/1961761 5/1/659 شنبه 18 دی 37 15633-
شهادت حضرت علی(ع) 21 رمضان سال 40 7/1962516 29/1/661 جمعه 12 بهمن 39 15608-
شهادت امام حسن (ع) 28 صفر سال 50 7/1965859 26/3/670 سه شنبه 9 فروردين 49 15495-
ولادت امام باقر (ع) 1 رجب سال 57 7/1968460 9/5/677 شنبه 22 ارديبهشت56 15406-

همچنين محاسبات دقيق نجومی ديگر انجام شده است که پديده هاي نجومی برای محرم سال 61 و در مکانی با مختصات شهر کربلا در زير بدست آمده است :
- در اول محرم سال 61 فاصلة زمين تا خورشيد، دقيقا برابر با يک واحد نجومی بوده است (626/149 ميليون کيلومتر) و فاصلة کره ماه تا زمين در اوج خود يعنی 406000 کيلومتری قرار داشته است.
- ساعت 15 و 15 دقيقة بعد از ظهر روز تاسوعا (نهم محرم سال 61)، ماه از آزيموت 112 درجه در کربلا با فاز 77 درصد روشنايي طلوع می کند(يعنی از حدود موقعيت اردوگاه عمر بن سعد و حوالی شط فرات نسبت به ناظری در خيمگاه امام حسين (ع) ماه طلوع می کند). و 55 دقيقه بامداد عاشورا با فاز 81 درصد روشنايي، غروب می کند و آسمان کربلا کاملا تيره و تار می گردد.
- طلوع سياره زهره در روز عاشورا (10 محرم سال61) 3 ساعت قبل از طلوع خورشيد و دو ساعت بعد از غروب ماه در ساعت 3 بامداد اتفاق افتاده است.
- خورشيد ساعت 6 و 7 دقيقة صبح عاشورا از آزيموت 99 درجه (حدود شرق) در کربلا طلوع می کند. و در ساعت 17 و 30 دقيقه غروب آن در آزيموت 5/260 درجه (در پشت خيمگاه سوخته امام حسين ع) اتفاق می افتد.
- ماه در ساعت 12 ظهر روز اول محرم سال 61 وارد صورت فلکی عقرب می شود. و ساعت 18 روز سوم محرم با ورود ماه به صورت فلکی قوس، از صورت فلکی عقرب خارج می شود. ماه از روز 6 تا 8 محرم در صورت فلکی جدی قرار دارد و سپس تا روز 12 اُم محرم در صورت فلکی دلو قرار گرفته است.
- پديدة نجومی بسيار مهمی که اتفاق می افتد در روز 6 محرم می باشد. در ساعت حدود 18 ماه از فاصلة کمتر از 1 درجة جنوب سيارات نپتون و مشتری (که کنار يکديگر قرار دارند) عبور می کند.
- در ابتدای رمضان سال 60 قمری خورشيد می گيرد و در نيمة رمضان نيز ماه بطور کامل خسوف می کند.
- در ابتدای ربيع الاول سال 61 قمری خورشيد مي گيرد و در نيمة ربيع الاول نيز ماه بطور کامل خسوف می کند.
- بر اساس اين محاسبات، امام حسين در روز چهار شنبه بدنيا آمده اند و در روز چهار شنبه به شهادت رسيده اند.

جدول شمارة 3 : مطابقت تاريخ قمری واقايع عاشورا با تقويم شمسی
واقعة تاريخی تاريخ قمری روز ژولين ميلادی روز تاريخ شمسی شمارة ماه
مرگ معاويه 15 رجب 60 7/1969538 21/4/680 شنبه 4 ارديبهشت 59 15370-
حرکت امام حسين به مکه 28 رجب 60 7/1969551 4/5/680 جمعه 17 ارديبهشت59 15370-
ورود امام حسين به مکه 3 شعبان 60 7/1969555 8/5/680 سه شنبه 21 ارديبهشت59 15369-
اعزام مسلم بن عقيل به کوفه 15 رمضان 60 7/1969596 18/6/680 دوشنبه 31 خرداد 59 15368-
ورود مسلم بن عقيل به کوفه 5 شوال 60 7/1969616 8/7/680 يکشنبه 20 تير 59 15367-
حرکت امام حسين به کوفه 8 ذيحجه 60 7/1969678 8/9/680 شنبه 20 شهريور59 15365-
شهادت مسلم بن عقيل 9 ذيحجه 60 7/1969679 9/9/680 يکشنبه 21 شهريور 59 15365-
به دار زدن ميثم تمار در کوفه 22 ذيحجه 60 7/1969692 22/9/680 شنبه 3 مهر 59 15365-
شروع سال 61 قمری اول محرم سال 61 7/1969701 1/10/680 دوشنبه 12 مهر 59 15364-
ورود امام حسين به کربلا 2 محرم61 7/1969702 2/10/680 سه شنبه 13 مهر 59 ""
ورود سپاه اِبن سعد به کربلا 3 محرم 61 7/1969703 3/10/680 چهارشنبه 14 مهر 59 ""
روز تاسوعا 9 محرم 61 7/1969709 9/10/680 سه شنبه 20 مهر 59 ""
عاشورا (شهادت امام حسين) 10 محرم 61 7/1969710 10/10/680 چهارشنبه 21 مهر 59 ""
ورود کاروان اسيران به کوفه 12 محرم 61 7/1969712 12/10/680 جمعه 23 مهر 59 ""
حرکت کاروان اسيران به شام 19 محرم61 7/1969719 19/10/680 جمعه 30 مهر 59 ""
ورود کاروان اسيران به شام 1 صفر سال 61 7/1969730 30/10/680 سه شنبه 11 آبان 59 15363-
اربعين و روز ورود جابر به کربلا 20 صفر سال 61 7/1969749 18/11/680 يکشنبه 30 آبان 59 ""
وفات حضرت زينب در شام 15 رجب 62 7/1970247 31/3/682 دوشنبه 14 فروردين61 15346-
قيام مختار ثقفی 14 ربيع الاخر 66 7/1971574 17/11/685 جمعه 29 آبان 64 15301-

6- روش بررسی تاريخی و روايتی
با استفاده از نقل و قولها و روايتها و همچنين نتايج محاسبات ديگران نيز می توان به نتايج نسبی دست پيدا کرد. با توضيحی که در مقدمه آمده است، نتايج اين روش بر تاريخهای محاسباتی منطبق نيستند و اختلاف دارند که امری است طبيعی. ما بعضی از اين نکات را با ذکر منبع در زير آورده ايم:

1- در کتاب ستارگان و کيهان نوردی (انتشارات دانشگاه تهران 1352) صفحة 158، اول محرم سالِ اول هجری قمری برابر با 18 ژوئن سال 622 ميلادی بيان شده است که حدود يکماه عقب تر از محاسبات ما در اين مقاله است (البته محاسباتی نشان می دهد که اين تاريخ چندان صحيح نمی باشد). بر طبق اين تاريخ اول محرم سال 61 برابر با اول سپتامبر 680 خواهد بود و عاشورا در روز دوشنبه 22 شهريور سال 59 شمسی محاسبه می شود.
2- در کتاب مشهد الحسين (چاپ شده در حلب سوريه) به نقل از دکتر آستانة اصل، عاشورا مصادف با 26 سپتامبر 681 برابر با 7 مهر ماه سال 60 شمسی در روز پنج شنبه يا جمعه اتفاق افتاده است. که محاسبات نشان می دهد اين تاريخ بر 10 محرم سال 62 هجری منطبق تر است (البته برابر با روز شنبه 9 مهر 60 نه جمعه 7 مهرماه!) يعنی يکسال جلوتر از زمان واقعی در نظر گرفته شده است!
3- در کنکرة بررسی عبرتهای عاشورا ، مصاديق و ويژگی های خواص و عوام (دانشگاه تبريز 20 مهرماه 1377)، از سوي سرهنگ فرهنگي بيان شد که عاشورای سال 61 هجری قمری برابر با 22 مهرماه سال 59 هجری شمسی بوده است.
4- در کتاب حماسة حسينی (جلد اول صفحة 185) آمده است : عاشورای آنوقت ظاهرا اواخر خرداد بوده است. که با دلايل علمی اين مقاله، اين تاريخ رد می شود.
5- در کتاب لهوف علی قتلی الطفوف (صفحة 81) آمده است : حسين در روز سه شنبه سوم ذيحجه و به قولی روز چهار شنبه هشتم ذيحجه سال 60 هجری از مکه خارج شد. اگر ذيحجه 30 روزی باشد در نتيجه عاشورا پنجشنبه ويا دوشنبه خواهد بود(و گرنه اگر ذيحجه 29 روزه باشد، عاشورا چهارشنبه و يا يکشنبه است).
6- در کتاب لهوف علی قتلی الطفوف (صفحة 85) امام حسين (ع) در روايتی به جنييان می گويند : شما در روز شنبه که عاشوراست نزد من بيائيد.
7- در کتاب نفس المهموم (اثر شيخ عباس قمی) ترجمه علامه شعرانی (در پاورقی با توضيح مترجم) به نقل از حجت الاسلام سلطان زاده، عاشورا را اواسط مردادماه بيان کرده است.
8- در کتاب منتهی الامال (اثر شيخ عباس قمی) صفحة 155، روز تاسوعا برابر با پنجشنبه 9 اُم محرم آمده است.
9- در کتاب منتهی الامال (اثر شيخ عباس قمی) صفحة 147، ورود امام حسين به مکه برابر با پنجشنبه 3 اُم شعبان سال شصت هجری قمری آمده است.در نتيجه عاشورا برابر با روز جمعه (ويا پنجشنبه در صورت 29 روزه بودن رمضان يا شوال سال 60) خواهد بود.
10- از نظر روز هفته بررسی های فوق نشان می دهند که تمام اخبار تاريخی نسبت به محاسبات نجومی سه روز جلوتر از محاسبات می باشند. که اين احتمال می رود تصحيح گريکوری در روز هفته نيز تأثير دارد.

7- نتيجه گيري
روشهاي مختلف بكار رفته در اين مقاله نشان مي دهد كه محرم سال 61 هجري قمري در تاريخ اول اكتبر سال 680 ميلادي شروع مي شود. و با دلايل كافي، انطباق اين تاريخ با 12 مهر سال 59 هجري شمسي مطابقت دارد.. لذا عاشورا و تاسوعا برابر با 20 و 21 مهرماه خواهد بود. با مطالب بيان شده در قسمت مقدمه، اين نتيجه نمي تواند اختلاف بيش از 5 روز را داشته باشد. درنتيجه با يك برآورد خوب مي توان دريافت كه عاشورا و تاسوعا در ابتداي فصل پائيز و در مهرماه اتفاق افتاده است.


- منابع و مأخذ

- فرمولهای ستاره شناسی برای محاسبه ها : ترجمة محمود لايقی فيروزآبادی ، انتشارات آستان قدس رضوی 1368
- تقويم قدس : انتشارات بنياد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی
- ماهنامة نجوم شماره های 84 تا 90 انتشارات شرکت زروان
- لهوف علی قتلی الطفوف ترجمة دکتر عقيقی بخشايشی انتشارات دفتر نشر نويد اسلام قم 1381
- مشهد الحسين : دکتر آستانة اصل انتشارات حلب سوريه2002
- حماسة حسينی (جلد اول) : شهيد مرتضی مطهری انتشارات صدرا 1381
- ستارگان و کيهان نوردی انتشارات دانشگاه تهران 1352
- معانی الاخبار شيخ صدوق : ترجمة عبد العلی محمدی شاهرودی انتشارات دارالکتب اسلاميه 1377
- نرم افزارهای نجومی Hp3planet ، HnSky و MoonCalculator6 و ...
- لوحهای فشردة منتهی الامال ، حليه المتقين و مفاتيح الجنان از بخش رايانه ای فرهنگستان قرآن کريم

دسته ها :
سه شنبه بیست و پنجم 10 1386

شهيد مطهري: چرا امام حسين عليه السلام قيام کرد ولي پدرش نه؟


چرا امام حسن صلح کرد یا چرا امام حسین صلح نکرد ؟ اصلا چرا ما درباره‏ این دو امام بگوئیم ، قدری جلوتر برویم . چرا علی بن ابی طالب در زمان‏ خلافت ابوبکر قیام نکرد ؟ چرا در زمان خلافت عمر قیام نکرد ؟ چرا در زمان‏ خلافت عثمان قیام نکرد ولی بعد از عثمان که آمدند با او بیعت کردند ، محکم ایستاد ، در صورتی که از نظر علی بن ابی طالب همانطوری که ابوبکر غاصب بود معاویه هم غاصب بود . برای اینکه آنچه که در نظر اسلام اصالت‏ دارد مطلب دیگری است و آن اینست که آن اقدامی که حفظ حوزه اسلام با او بشود ، بر هر اقدام دیگر مقدم است .

...

پیغمبر حضرت علی را برای خلافت نامزد کرده است ، یکدفعه بعد از پیغمبر جریان دیگری به وجود می‏آید ، پیر مردها و اکابر اصحاب پیغمبر به‏ فکر می‏افتند که از این قضیه استفاده بکنند . در همان حال مردمی تازه‏ مسلمان هستند که هنوز اسلام در دل آنها نفوذ نکرده است ، تازه شهرت اسلام‏ به دنیای خارج عرب کشیده شده است . حالا مصلحت اسلام ایجاب می‏کند که‏ یک آرامش کاملی برقرار باشد . اولا باید غائله مرتدها خوابانده شود .
ثانیا آنها که از دور می‏آیند که این حسابها سرشان نمی‏شود . از نظر آنها علی بن ابی طالب و ابوبکر علی السویه هستند . مصلحت اسلام اینطور ایجاب‏ می‏کند که حالا که اینها عمل ناشایستی مرتکب شده‏اند ، آن کسی که در اینجا ذیحق است ، دندان روی جگر بگذارد البته نه به خاطر جان خودش بلکه به‏ خاطر مصلحت اسلام . مصلحت اسلام اینطور ایجاب می‏کند که علی ( ع ) دندان‏ روی جگر بگذارد و در صف مأمومین ابوبکر هم شرکت بکند و با عمر نیز همینطور رفتار کند و به سؤالات و اشکالات مردم جواب بدهد . چیزی که از نظر علی اصالت دارد حیثیت و آبروی اسلام است . در اینجا دندان روی جگر گذاشتن، بهتر آبروی اسلام را حفظ می‏کند یا لااقل کمتر آبروی اسلام را می‏برد.

...

اما قضیه می‏گذرد ، اوضاع زمان تغییر می‏کند ، اسلام جهانگیر می‏شود . زمان‏ معاویه پیش می‏آید ، معاویه حیثیت عمر و ابوبکر را ندارد . او کسی است‏ که خودش و پدرش سالها علیه اسلام جنگیده‏اند . حسابها عوض شده است . در اینجا علی با معاویه می‏جنگد . زمان امام حسن پیش می‏آید . در این زمان در اثر جریانهای زیادی که در زمان امیرالمؤمنین پیش آمد و از همه بالاتر آن‏ حالت سست عنصری‏ای که اصحاب امام حسن به خرج دادند ، اگر امام حسن‏ مقاومت می‏کرد ، کشته می‏شد ولی نه کشته شدن شرافتمندانه و افتخارآمیز آنگونه که حسین بن علی کشته شد . حسین بن علی با هفتاد و دو نفر کشته شد ، یک شهادت آبرومندانه و در یک وضع و شرایط خاص که هزار و سیصد سال‏ دارد اسلام را آبیاری می‏کند . در زمان امام حسن یک حالت رخوت و سستی و خستگی در شیعیان پیدا شده بود که اگر این کار ( مقاومت در مقابل معاویه‏ ) ادامه پیدا می‏کرد ، یک وقت خبردار می‏شدند که حضرت را دست بسته‏ تحویل معاویه داده‏اند . هنوز صابون معاویه و بنی امیه درست به جامه مردم‏ نخورده بود . بیست سال معاویه حکومت کرد ، مغیره بن شعبه و زیادبن ابیه‏ که به جان مردم افتادند آنوقت مردم فهمیدند که اشتباه کردند که در زمان‏ حضرت علی دعوت او را لبیک نگفتند ، اشتباه کردند که امام حسن را تحویل‏ معاویه دادند . لهذا بعدها ( بعد از حادثه کربلا ) عده‏ای پیدا شدند و توابین را به وجود آوردند که همانها بودند که دور مختار را گرفتند .

...

عواملی بود که شرایط را برای قیام امام حسین ( ع ) مساعد می‏کرد . گذشته‏ از این ، وضع یزید با وضع معاویه فرق می‏کرد . معاویه در لباس نفاق کار می‏کرد ، یزید در لباس کفر ، معاویه لااقل روی کارهایش سرپوش می‏گذاشت ، علنا شراب نمی‏خورد ، علنا سگ بازی نمی‏کرد ، صورت ظاهر را حفظ می‏کرد ، ولی یزید جوانی بود دیوانه و پرده در که حساب موقعیت خودش را نمی‏کرد که هر چه هست بالاخره مردم او را خلیفه پیغمبر می‏دانند . اینقدر شراب‏ می‏خورد تا مست می‏شد و در حضور جمعیت به پیغمبر ناسزا می‏گفت . واقعا اگر قضایای کربلا نبود و امام حسین قیام نمی‏کرد و سبب نمی‏شد که یزید از بین برود و او همان بیست سالی را که معاویه خلیفه بود خلافت می‏کرد ، اصلا حوزه اسلام منقرض می‏شد . پس شرایط زمان خیلی فرق می‏کند . بنابراین امام‏ حسن همان برنامه را اجرا کرد که امام حسین اجرا کرد و امام حسین همان‏ برنامه را اجرا کرد که امام حسن اجرا کرد ، فقط شکل کارشان با هم فرق‏ داشت ، ولی روح هر دو یکی بود .

...

شهید مطهری کتاب مقتضیات زمان 1

***

آیت الله مطهری در کتاب سیری در نهج البلاغه:

...

حضرت علی ع: من اول دستم را پس کشیدم تا آنکه دیدم گروهی از مردم از اسلام برگشتند ( مرتد شدند اهل رده ) و مردم را به محو دین محمد دعوت می‏کنند ، ترسیدم که اگر در این لحظات حساس  اسلام و مسلمین را یاری نکنم خرابی یا شکافی در اساس‏ اسلام خواهم دید که مصیبت آن بر من از مصیبت از دست رفتن چند روزه‏ خلافت بسی بیشتر است .

حضرت زهرا س خطاب به حضرت علی ع: پسر ابو طالب چرا به گوشه خانه خزیده ‏ای ؟ تو همانی که شجاعان از بیم‏ تو خواب نداشتند اکنون در برابر مردمی ضعیف سستی نشان می‏دهی ، ایکاش‏ مرده بودم و چنین روزی را  نمی‏دیدم .
علی خشمگین از ماجراها از طرفی همسری که بی‏نهایت او را عزیز می‏دارد این چنین تهییج می‏شود ، این چه قدرتی است که علی را از جا نمی‏کند ، پس‏ از استماع سخنان زهرا با نرمی  او را آرام می‏کند که : نه ، من فرقی‏ نکرده‏ام ، من همانم که بودم ، مصلحت چیز دیگر است تا آنجا که زهرا را قانع می‏کند و از زبان زهرا می‏شنود : « حسبی الله و نعم الوکیل » .
ابن ابی الحدید در ذیل خطبه 215 این داستان معروف را نقل می‏کند : روزی فاطمه سلام الله علیها علی ( ع ) را دعوت به قیام می‏کرد ، در همین‏ حال فریاد موذن بلند شد که اشهد ان محمد رسول الله علی ( ع ) به زهرا فرمود آیا دوست داری این فریاد خاموش شود ؟ فرمود : نه ، فرمود سخن من‏ جز این نیست .


مقصود از سکوت ، ترک قیام و دست نزدن به شمشیر است ، و الا چنانکه‏ قبلا گفته‏ا یم ، علی از طرح دعوی خود و مطالبه آن و از تظلم در هر فرصت‏ مناسب خودداری نکرد .
علی از این سکوت به تلخی یاد می‏کند و آنرا جانکاه و مرارتبار می‏خواند: " « و اغضیت علی القذی و شربت علی الشجی و صبرت علی اخذ الکظم و علی امر من العلقم » " .
خار در چشمم بود و چشمها را بر هم نهادم ، استخوان در گلویم‏گیر کرده‏ بود و نوشیدم ، گلویم فشرده می‏شد و تلختر از حنظل در کامم ریخته بود و صبر کردم .
سکوت علی سکوتی حساب شده و منطقی بود.

...

" « و الله لابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه » " ( نهج البلاغه ، خطبه . 3 ) .
به خدا سوگند که پسر ابوطالب مرگ را بیش از طفل پستان مادر را دوست‏ می‏دارد ، علی با این بیان به ابوسفیان و دیگران فهماند که سکوت من از ترس مرگ نیست ، از آن است که قیام  و شهادت در این شرایط بر زیان‏ اسلام است نه به نفع آن .

علی خود تصریح می‏کند که سکوت من حساب شده بود ، من از دو راه آنرا که‏ به مصلحت نزدیکتر بود انتخاب کردم : " « و طفقت ارتای بین ان اصول‏ بید جذاء او اصبر علی طخیه عمیاء ، یهرم فیها الکبیر و یشیب فیها الصغیر و یکدح فیها مؤمن حتی یلقی ربه ، فرایت ان الصبر علی هاتی احجی فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی » " ( نهج البلاغه ، خطبه . 5 ) .
در اندیشه فرو رفتم که در میان دو راه کدام را برگزینم ؟ آیا با کوته‏ دستی قیام کنم یا بر تاریکیی کور صبر کنم ، تاریکیی که بزرگسال در آن‏ فرتوت می‏شود و تازه سال پیر می‏گردد و مؤمن در تلاشی سخت تا آخرین نفس‏ واقع می‏شود ، دیدم صبر بر همین حالت طاقتفرسا عاقلانه تر است پس صبر کردم در حالیکه خاری در چشم و استخوانی در گلویم بود .

...

دسته ها :
سه شنبه بیست و پنجم 10 1386

به نام خدای شقایق های عزادار

 

ارزش تو آنقدر برای من در خور شتایش است

که هیچکس را شمارش آن نیست جز خدا

دوستت دارم در حالی که دلیلش را نمیدانم!

دوست دارم فدایت شوم در حالی که دیوانه ی تو هستم

نامت را بر روی فرزندم گذاشتم در حالی که مبهوت نام تو بودم

گذشت را

معرفت را

نماز را

امرونهی را

نگاه را

قرآن را

و هر چه به نام اسلام رسول الله است را از تو آموختم

و

این نمونه ای از معرفت امام شناسی است

به خداوندی خدا از تو آموختم که از هیچ قدرتی نهراسم

جز قدرت خداوندگار

هیهات من الظله

آرام پلکهای چشمم را باز و بسته کردم

در همان لحظه

آنقدر اشک از چشمهایم روانه گشت که بیهوش شدم

-----------------------------------------------------------

به نام خدای عباس علمدار علیه السلام

گفتم تا اربعین حسینی با تو هستم

--------------------------------------

شب هنگام سوره ی آیة الکرسی را برای شادی روح اجدادم تلاوت نمودمو خوابیدم

نمیدانم چه حالی داشتم که مدام گریه می کردم

بالش زیر سر من از اشک خیس خیس بود

در همین حال خوابم برد

تقریبا بعد اذان صبح بود که فردی نورانی آن هم با امواج سبز رنگ وارد اتاقم شد

آنقدر آن نورها ی سبز رنگ قوی بودند که نمی توانستم آن فرد را تماشا کنم

سرم را در حالی که خوابیده بودم برگرداندم

قشنگ سر آن مرد نورانی را بر روی قاب عکسم می توانستم مشاهده نمایم

دو بال سبز رنگ طاووس بر روی کلاه خود ان شخص دیده می شد

از خواب پریدم و گریان کنان به سوی اتاق پدرو مادرم روانه گشتم

هر دو در حال نماز بودند

من گریه کنان وضو گرفتم و به سوی معبودم به نیایش پرداختم

و یک سال بعد دعوات نامه ی من به سوی کربلا صادر گشت

سلام خدا بر روح و جسم حضرت ابالفضل علیه السلام

 

----------------------------------

سید رسول تنهای تنها

 

دسته ها :
دوشنبه بیست و چهارم 10 1386
X